بسم الله الرحمن الرحیم


جلسه اول شیعه شناسی اثباتی 


موضوع جلسه : شیعه در لغت و شیعه در اصطلاح

در قاموس های عربی ، واژه شبعه به پیروان و یاران و ذفراد هماهنگ در امری معنا شده است

در لسان العرب امده است : شیعه گروهی اند که بر امری احتماع می کنند، نر گروهی که بر امری اجتماع کنند شیعه اند 

ابن اثیر در النهایه مینویسد : اصل شیعه، مشایعت، یعنی پیروی از دیگری است.

عمده مطالبی که در فرهنگ های لغت در رابطه با شیعه ذکر شده است ، همین مطالب فوق است که با فرق های جزئی بیان شده است

در معنای لغوی شیعه سه مطلب لحاظ شده است: 

۱) پیروی

۲)یاری

۳)هماهنگی

دوستان توجه کنند در قران هر جا که لفظ شیعه و مشتقات ان ( شیع و اشیاع) امده است ، عمدتا در معنای لغوی استعمال شده است، هر چند کلام خدا بطون بسیاری دارد.

در سوره قصص ، ایه ۱۵ میبینیم که خداوند متعال ان فرد بنی اسرائیلی که با ان قبطی درگیر شد را شیعه موسی معرفی میفرماید

...هذا من شیعته و هذا من عدوه...

در مورد حضرت ابراهیم نیز درقران امده است : و ان من شیعته لابراهیم ( یکی از شیعیان نوح ابراهیم بود)

در ایه فوق منظور این است که روش ابراهیم خلیل در توحید و عدل و پیروی از خق ، همان روش حضرت نوح بود

و تقدم و تاخر زمانی در شیعه بودن یا نبودن دخلی ندارد

درقران کریم می بینیم که گاهی پیشینیان ، شیعیان پسینیان معرفی می شوند

برای مثال مراجعه شود به سوره سبا ، ایه ۵۴

در ایه فوق از کافران امت های گذشته به عنوان اشیاع کافران عصر رسالت یاد شده است 

که منظور از شیعه در اینجا همان هماهنگی و همانندی است

حالا برویم سراغ شیعه در اصطلاح: 

کلمه شیعه در اصطلاح حد اقل سه معنا دارد که به نحو اجمال عرض می کنم

اول : اعتقاد به امیر المومنین به عنوان نخستین جانشین پیامبر اکرم

شیخ مفید در این رابطه میفرماید : واژه شیعه گاهی با الف و لام تعریف ( الشیعه) و گاهی بدون ان به کار می رود. هر گاه بدون الف و لام تعریف به کار رود ، معنای گسترده ای دارد مانند شیعه بنی امیه، شیعه بنی عباس و ...

ولی هرگاه با الف و لام تعریف بیاید ، معنای ان کسانی است که امیر المومنین را ولی امر مسلمین می دانند

دقت کنید کلمه اسلام هم همین طور است.

کلمه اسلام در لغت یهود و نصاری را هم شامل می شود، زیرا انان در ظاهر تسلیم موسی و عیسی علیهم السلام بودند

ولی در اصطلاح تنها به ایین پیامبر اکرم اختصاص دارد

ابوالحسن اشعری میگوید : بدان جهت انان را شیعه نامیدند که از علی پیروی کردند و او را بر سایر صحابه پیامبر مقدم داشتند

برویم سراغ معنای اصطلاحی دوم

دوم: یکی دیگر از معانی اصطلاحی شیعه ، کسانی اند که قائل به برتر بودن امام علی بر صحابع و خلفای سه گانه پیش از ایشان بودند هر چند به امامت بی درنگ ایشان باور نداشته باشند

گاهی نیز به کسانی که امام علی را بر عثمان برتر می دانستند شیعه اطلاق میشود

قاضی عبد الجبار در المغنی فی ابواب التوحید و العدل و الامه مینویسد : 

واصل بن عطا به افضلیت علی ع بر عثمان معتقد بود بدین جهت وی را به تشیع نسبت دادند، زیرا در زمان وی شیعه به کسی گفته می شد علی ، را افضل از عثمان می دانست

نتیجه انکه در این اصطلاح ، اعتقاد به برتر بودن حضرت امیر رکن و اساس است، حال یا برتری بر همه صحابه و خلفا ، یا تنها بر عثمان.

دوستان دقت کنند گروهی از زیدیه بر اساس این تعریف شیعه شمرده شدند با اینکه قائل به خلافت بی درنگ ایشان پس از حضرت رسول نبودند ، اما ایشان را از دیگر صحابه برتر می دانستند

سوم : معنای سوم اصطلاحی شیعه انی است که هر کس اظهار محبت و مودت نسبت به اهل بیت پیامبر داشته باشد شیعه است

هر چند مودت و محبت اهل بیت را همه امت اسلامی جز ناصبی ها دارند

اما گاهی در طول تاریخ ، ان دسته از افراد که این مودت و محبت را اظهار کردند شیعه نامیده شدند

امام شافعی در ابیاتی مینویسد : 

اذا فی مجلسی نذکر علیا یقال

و سبطیه و فاطمة الزکیه

تجاوزوا یا قوم هذا

فهذا من حدیث الرافضیه

برئت الی المهیمن من اناس

یرون الرفض حب الفاطمیه

و ایشان در جای دیگر میگوید : 

ان کان رفضا حب ال محمد

فلیشهد الثقلان انی رافضی

منبع این اشعار : دیوان الامام الشافعی ، ص ۵۶

منبع بیت دوم : 

همان ، صفحه ۵۵

در جلسه بعد در رابطه با منشاء اصطلاح شیعه و اصطلاح رافضیه عرایضی تقذیم خواهد شد