امامان
اگر امامان شیعه تعیین و منصوب شده از جانب خداوند متعال هستند، و امامت منصبی است الهی، چرا اسامی ائمه ـ علیهم السّلام ـ در قرآن نیامده است؟ آیا قرآن بیانگر تمامی احکام و اصول و فروع دین نیست؟

اولًا این‏که خیلی از مسائل دیگر، همچون، رکعات نماز، نماز میّت، جزئیات زکوة و ... در قرآن ذکر نشده ‏اند. ثانیاً، در قرآن به صورت کلی در آیات متعددی به ائمه اطهار(علیهم السّلام) اشاره شده است و حکمت عدم تصریح به نام آنها، دفع رشد بدخواهان و صیانت قرآن از حذف و تحریف، و یا ابتلا و آزمایش مؤمنان و .. بوده است ثالثاً در کلمات خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به عنوان مفسر قرآن هم به تعداد ائمه اطهار (علیهم السّلام) و هم به اسامی آنها اشاره شده است، که هم در کتب اهل سنت و هم درکتب شیعه بیان شده است.


جواب تفصیلی:
اولًا: خیلی از مسائل احکام و اخلاق و بعضی مسائل اصول در قرآن بیان نشده است. مثل رکعات نماز، جزئیات زکوة. و لذا امام صادق (علیه السّلام) در جواب سئوال فوق الذکر فرمود: «به کسانی که چنین اعتراضی دارند، بگویید همان‏گونه که نماز در قرآن آمده ولی سه یا چهار (رکعت) بودن آن مشخص نشده و رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آن را برای مردم تفسیر و بیان نموده ‏اند». دربارة ائمه اطهار (علیهم السّلام) هم داریم «اطیعوا الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم »1 از خدا و رسول و اولی الامر اطاعت کنید، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «مراد ائمه می ‏باشد »2. گذشته از این اگر اسم حضرت علی(علیهم السّلام) و ائمه اطهار(علیهم السّلام) صریح در قرآن می‏ آمد، باعث می‏ شد، دشمنان و بدخواهان دست به تحریف قرآن بزنند. ثانیاً در قرآن آیات متعددی اشاره به حضرت علی (علیه السّلام) و ائمه اطهار (علیهم السّلام) دارند مانند: آیة تبلیغ3، اکمال4، هود5، اولی الأمر6، آیة ولایت7، مباهله8، ولی به خاطر مصالحی از تصریح نام اهل بیت (علیهم السّلام) در قرآن خودداری شده است. در این زمینه حکمت‏هایی ذکر شده که به برخی از آنها اشاره می ‏شود:
1- دفع شر بدخواهان و منافقان نسبت به کیان اسلام وصیانت قرآن از حذف و تحریف نام9 ائمه اطهار (علیهم السّلام) چنانکه بعضی از نویسندگان کلمه «خلیفتی» را از کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که نسبت به حضرت علی (علیه السلام) فرمود، در کتاب خود حذف نموده است.10
2- شاید عدم ذکر نامه ائمه اطهار(علیهم السّلام) برای ابتلأ و آزمایش مؤمنان است، تا صدق ایمانشان در آن امور عظیم آشکار گردد.
ثالثاً: در کلمات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) به عنوان تفسیر قرآن کاملًا اسامی ائمه بیان شده است که این روایات هم در منابع اهل سنت و هم در منابع شیعه گردآوری شده‏ اند، که ما به بعضی از آنها که در منابع اهل سنت آمده است اشاره می ‏کنیم، با این تذکر که این روایات از نظر اجمال و تفصیل با هم تفاوت‏های دارند، که ما آنها را به سه دسته تقسیم می‏ کنیم:
دسته اول: احادیثی که به طور اجمال به امامت و رهبری ائمه اطهار (علیهم السلام) و جانشینی بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) تصریح می‏ کنند و آن را در اهل بیت (علیهم السّلام) منحصر می ‏نمایند، مانند حدیث ثقلین11 و مانند حدیث سفینه12 و حدیث صحیحه کساء. در پایان این مجموعه فقط به نکاتی که از حدیث ثقلین می‏ توان استفاده نمود، اشاره می‏ کنیم:
1- قرآن و اهل بیت همیشه با هم و از یکدیگر جدا ناپذیرند.
2- اطاعت از اهل بیت هم‏چون قرآن بدون هیچ قیدی، واجب می ‏باشد.
3- اهلبیت معصومند.
4- این دو همیشه با هم هستند و در طول ادوار تاریخ باید امامی وجود داشته باشد.
5- جدایی و پیشی گرفتن بر اهلبیت مایه گمراهی است13.
دسته دوم: روایاتی که تعداد امامان را به «دوازده نفر» منحصر می‏ کنند. 1- از جابربن سمره نقل شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «او یکون بعدی اثنا عشرا امیراً کلهم من قریش»14 بعد از من برای امت اسلام دوازده امیر و خلیفه خواهند بود که همگی آنها از قریش می‏باشند. 2- در جای دیگر فرمود «اثنا عشر کعدد نقباء بنی اسرائیل»15 فرمود: دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنی اسرائیل.
دسته سوم: روایاتی که علاوه بر تعداد ائمه اطهار (علیهم السلام) به نام آنها تصریح کرده ‏اند، که در منابع فریقین بیان شده و ما فقط به بعضی از آنها از طریق عامه اشاره می‏ کنیم:
1- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمود: «انک سید ابوسادة انک امام ابن ائمه، انک حجة ابن حجة ابوحججٍ تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم»16 تو سید و آقا و سرور بزرگواران هستی تو خود امام و فرزند ائمه (امام) هستی تو خود حجت و فرزند حجت خدایی و پدر نُه امام بعد از خود هستی، که آخرین آنها قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه) می ‏باشد.
2- پیامبر اسلام در جواب نعثل یهودی که از اوصیای حضرت سئوال کرد فرمودند: همانا وصی و خلیفه بعد از من حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) و بعد از او دو فرزندش امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) و بعد از آنها نُه امام دیگر از صلب حسین هستند نعثل گوید ای محمد (صلی الله علیه وآله) نام آن نُه نفر را برایم بگو، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم نام یکایک آنها را بیان می کند17. آیا جای ایراد باقی می‏ ماند که چرا خداوند متعال نام ائمه اطهار (علیهم السلام) را در قرآن نبرده است یا این که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان نفرموده است؟
در پایان جای این سئوال باقی می‏ماند که؛ چگونه است کسانی با این همه تصریحات از طرف پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در منصب امامت و خلافت بر حق اهلیت و ائمه اطهار (علیهم السلام) شک و تردید می‏کنند، ولی در خلافت خلفای ثلاث بدون اینکه هیچ گونه تصریحی از طرف پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و مدحی از طرف قرآن، بر آن‏ها باشد، شک و تردید نمی‏ کنند؟!
1. سوره نساء، آیه 59.
2. محدث بحرانی غایة المرام (چ سنگی)، ج 3، ص 265.
3. سوره مائده، آیة 67.
4. سوره مائده، آیة 5.
5. سوره شوری، آیة 23.
6. سوره نساء، آیة 59.
7. سوره مائده، آیة 55.
8. سوره آل‏عمران، آیة 61.
9. علامه سید شرف الدین عاملی، المراجعات (بیروت، چهارم، 1406) ص 235.
10. طه حسین عصری.
11. ر. ک: مسلم بن حجاج قشیری، صحیح علم (بیروت داراحیاء التراث العربی) ج 4، ص 1873 و سنن ترمزی (داراحیاء التراث العربی) ج 5، ص 663.
12. محمد زمخشری، الکشاف (بیروت داراالکتاب العربی، سوم، 1407) ج 1، ص 369.
13. آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از دانشمندان (قم، انتشارات نسل جوان، دوم، 1374) ج 9، ص 65- 75.
14. صحیح مسلم (پیشین) ج 3، ص 1453.
15. میثمی، مجمع الزوائد، (بیروت، دارالکتب العربی) ج 5، ص 190.
16. خوارزمی، مقتل الحسین (قم، مکتبه المفید) ج 1، ص 146.
17. ر. ک: جوینی فرائد السمطین (بیروت، مؤسسه المحمودی) ج 2، ص 134.