عبد

۳۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

مساله کنیز و برده در اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

مساله کنیز و برده در اسلام توسط منتقدین یک ضعف برای اسلام مطرح شده است در صورتی که روش برخورد اسلام با این مساله از قوت های کم نظیر دین مبین اسلام است.

در رابطه با بحث برده داری چند چیز را باید در نظر بگریم که به اجمال عرض میکنم:

1 - اسلام هرگز ابداع کننده بردگى نبوده است، بلکه در حالى ظهور کرد که مساله بردگى سراسر جهان را فرا گرفته و با تار و پود جوامع بشرى آمیخته بود.

مساله برده داری پیش از اسلام و در بدو ظهور اسلام همه گیر بوده است .‌بعضی از افراد خیلی با ادعا می گویند در ایران اصلا برده داری نداشتیم و‌این نشان می دهد ایران باستان و‌دین زرتشت از اسلام برتر است

پاسخ این جهال روشن است . اینها هیچ سر رشته و‌سوادی نسبت به تاریخ ایران و ادیان پیش از اسلام ندارند.

در ایران هم برده داری بوده و حتی در کتاب اوستا ( وندیداد ) ذکر شده است که مرد خانواده حق دارد زن خودش را بفرشود یا اجاره بدهد.

نکته دیگری که باید پیش از بحث به ان توجه کنیم :

۲. بردگان در طول تاریخ سرنوشت بسیار دردناکى داشته‏اند، به عنوان نمونه بردگان اسپارتها را که به اصطلاح قومى متمدن بودند در نظر مى‏گیریم ، به قول نویسنده روح القوانین غلامان اسپارتى به قدرى بدبخت بودند که تنها غلام یک نفر نبودند، بلکه غلام تمام جامعه محسوب مى‏شدند، و هر کس بدون ترس از قانون مى‏توانست هر قدر بخواهد غلام خود یا دیگرى را آزار و شکنجه دهد، و در حقیقت زندگانى آنها از حیوانات نیز بدتر بود .

از زمانى که بردگان را از کشورهاى عقب‏افتاده صید مى‏کردند تا هنگامى که در بازارهاى فروش عرضه مى‏شد بسیارى از آنها مى‏مردند، و باقیمانده وسیله‏اى بودند براى بهره‏گیرى برده‏فروشان طماع و اندک غذائى که به آنها مى‏دادند براى زنده ماندن و کار کردن بود، و به هنگام پیرى و بیماریهاى صعب العلاج آنها را به حال خود رها مى‏کردند تا به شکل دردناکى جان دهند! لذا نام بردگى در طول تاریخ با انبوهى از جنایات هولناک همراه است .

دوستان توجه کنند، وقتی یک جوانی از شما می پرسد چرا اسلام برده داری را مجاز دانسته ‌، در ذهنش تصویری از برده نقش بسته که حاصل و نتجیه فیلم های هالیوودی است . او برده را یک انسان با پوست سیاه می داند که اسیر شده و‌سخت ترین کار ها را موظف است انحام دهد و توهین ها را تحمل کند و‌هیچ حقی ندارد . توجه به این ذهنیت در قانع کردن وی یقینا موثر است.

با توجه به دو نکته کلی فوق ،‌ اسلام یک طرحی را پیاده کرد تا بردگان ازاد شوند.

3 - طرح اسلام براى آزادى بردگان

آنچه غالبا مورد توجه قرار نمى‏گیرد این است که اگر نظام غلطى در بافت جامعه‏اى وارد شود ریشه‏کن کردن آن احتیاج به زمان دارد، و هر حرکت حساب نشده نتیجه معکوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى که به یک بیمارى خطرناک مبتلا شده و بیماریش کاملا پیشرفت نموده است، و یا شخص معتادى که دهها سال به اعتیاد زشت خود خو گرفته، در اینگونه موارد حتما باید از برنامه‏هاى زمان بندى شده استفاده کرد .

صریحتر بگوئیم : اگر اسلام طبق یک فرمان عمومى دستور مى‏داد همه بردگان موجود در آن را آزاد کنند ، چه بسا بیشتر آنها تلف مى‏شدند، زیرا گاه نیمى از جامعه را بردگان تشکیل مى‏دادند، آنها نه کسب و کار مستقلى داشتند، و نه خانه و لانه و وسیله‏اى براى ادامه زندگى .

اگر در یک روز و یک ساعت معین همه آزاد مى‏شدند یک جمعیت عظیم بیکار ظاهر مى‏گشت که هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممکن بود نظم جامعه را مختل کند، و به هنگامى که محرومیت به او فشار مى‏آورد به همه جا حمله‏ور شود و درگیرى و خونریزى به راه افتد . اینجا است که باید تدریجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند ، نه جان خودشان به خطر بیفتد ، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب کرد .

خب با توجه به عرایض فوق اسلام برای ازادی برده ها و مدیریت ان ها چه کار کرد؟

ماده اول - بستن سرچشمه ‏هاى بردگى

بردگى در طول تاریخ اسباب فراوانى داشته ، نه تنها اسیران جنگى و بدهکارانى که قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمى‏آمدند که زور و غلبه نیز مجوز برده گرفتن و برده‏دارى بود اما اسلام جلو تمام این مسائل را گرفت، تنها در یک مورد اجازه برده‏گیرى داد و آن در مورد اسیران جنگى بود . این مسلم است که در میدان جنگ و بعد از غلبه بر دشمن یا باید تمام افراد باقی مانده از دشمن را کشت و یا بجاى کشتن آنها را اسیر کرد چرا که اگر دشمن رها شود باز ممکن است نیروهاى خود را تجدید سازمان کرده و حمله مجددى را آغاز نماید. اسلام راه حل دوم را بر گزیده است اما فرموده است که بعد از اسارت صحنه دگرگون مى‏شود، و اسیر با تمام جنایاتى که مرتکب شده است به صورت یک امانت الهى در دست مسلمین در مى‏آید که باید حقوق بسیارى را در باره او رعایت کرد . پس از یک طرف ورودی های برده گیری توسط اسلام بسته شد ،‌جز یک ورودی.

ائمه جماعت عزیز مستحضرند که حکم اسیر بعد از خاتمه جنگ یکى از سه چیز است : آزاد کردن بى‏قید و شرط ، آزاد کردن مشروط به پرداخت فدیه ( غرامت ) و برده ساختن او ، و البته انتخاب یکى از این سه امر منوط به نظر امام و پیشواى مسلمین است و او هم با در نظر گرفتن شرائط اسیران و مصالح اسلام و مسلمین از نظر داخل و خارج آنچه را شایسته‏تر باشد برمى‏گزیند و دستور اجرا مى‏دهد .

 اما در شرایطی که نظر امام و پیشواى مسلمین بر این قرار می گرفت که اسیران آزاد نشوند از آنجا در آن روز امکانات و زندانهائى نبود که بتوان اسیران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگه داشت ، راهى جز تقسیم کردن آنها در میان خانواده‏ها و نگهدارى به صورت برده نداشت .

البته تقسیم این افراد در بین جامعه اسلامی یکی از هوشمندانه ترین سیستم هایی است که در مورد معضلات اجتماعی به اجرا در امده است

ماده دوم - گشودن دریچه آزادى

اسلام برنامه وسیعى براى آزاد شدن بردگان تنظیم کرده است که اگر مسلمانان آن را عمل مى‏کردند در مدتى نه چندان زیاد همه بردگان تدریجا آزاد و جذب جامعه اسلامى مى‏شدند .

این سیستم ازاد سازی برده ها را شما عزیزان مستحضرید اما برای اینکه شاید بخواهید مطلب را به دیگران منتقل کنید عرض میکنم

الف - یکى از مصارف هشتگانه زکات در اسلام خریدن بردگان و آزاد کردن آنها است و به این ترتیب یک بودجه دائمى و مستمر براى این امر در بیت المال اسلامى در نظر گرفته شده که تا آزادى کامل بردگان ادامه خواهد داشت .

ب - مقرراتى در اسلام وضع شده که بردگان طبق قراردادى که با مالک خود مى‏بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند ( در فقه اسلامى فصلى در این زمینه تحت عنوان مکاتبه آمده است ) .

ج - آزاد کردن بردگان یکى از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است ، و پیشوایان اسلام در این مساله پیشقدم بودند ، تا آنچه که در حالات على (ع) نوشته‏اند: هزار برده را از دسترنج خود آزاد کردند!

د - پیشوایان اسلام بردگان را به کمترین بهانه‏اى آزاد مى‏کردند تا سرمشقى براى دیگران باشد ، تا آنجا که یکى از بردگان امام باقر (ع) کار نیکى انجام داد امام (ع) فرمود: برو تو آزادى که من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم .

ه- در بعضى از روایات اسلامى آمده است : بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مى‏شوند ، چنانکه از امام صادق (ع) مى‏خوانیم: کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مى‏شود صاحبش بخواهد یا نخواهد و به خدمت گرفتن کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نیست

و - کسى که برده مشترکى را نسبت به سهم خود آزاد کند موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد کند .

 ز- هر گاه بخشى از برده‏اى را که مالک تمام آن است آزاد کند این آزادى سرایت کرده و خود بخود همه آزاد خواهد شد !

 ح - هر گاه کسى پدر یا مادر و یا اجداد و یا فرزندان یا عمو یا عمه یا دائى یا خاله ، یا برادر یا خواهر و یا برادرزاده و یا خواهرزاده خود را مالک شود فورا آزاد مى‏شوند .

ط - هر گاه مالک از کنیز خود صاحب فرزندى شود فروختن آن کنیز جائز نیست و باید بعد از سهم ارث فرزندش آزاد شود .

 ک - آزادی برده بواسطه پاره‏اى از مجازاتهاى سخت که صاحب برده‏نسبت به او انجام می داد.و ....

خب این ها سیستم هایی بود که اسلام برای ازادی بردگان تعبیه کرد

حالا برویم سراغ ماده بعدی ،‌یعنی احیای شخصیت بردگان(ماده سوم)

در دورانی که بردگان مسیر خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مى‏پیمایند اسلام براى احیاى حقوق آنها اقدامات وسیعى کرده است ، و شخصیت انسانى آنان را احیاء نموده ، تا آنجا که از نظر شخصیت انسانى هیچ تفاوتى میان بردگان و افراد آزاد نمى‏گذارد و معیار ارزش را همان تقوا قرار مى‏دهد ، لذا به بردگان اجازه مى‏دهد همه گونه پستهاى مهم اجتماعى را عهده‏دار شوند ، تا آنجا که بردگان مى‏توانند مقام مهم قضاوت را عهده‏دار شوند . در عصر پیامبر (ص) نیز مقامات برجسته‏اى از فرماندهى لشکر گرفته تا پستهاى حساس دیگر به بردگان یا بردگان آزاد شده سپرده شد . بسیارى از یاران بزرگ پیامبر (ص) بردگان بودند و یا بردگان آزاد شده ، و در حقیقت بسیارى از آنها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظیفه مى‏کردند. سلمان و بلال و عمار یاسر و قنبر را در این گروه مى‏توان نام برد ، بعد از غزوه بنى المصطلق پیامبر (ص) با یکى از کنیزان آزاد شده این قبیله ازدواج کرد و همین امر بهانه‏اى آزادى تمام اسراى قبیله شد .

خب، این احیای شخصیت امری عظیم بوده که توسط اسلام برای جامعه عقب افتاده ان زمان عرضه شده است

ماده چهارم - رفتار انسانى با بردگان

در اسلام دستورات زیادى در باره رفق و مدارا با بردگان وارد شده تا آنجا که آنها را در زندگى صاحبان خود شریک و سهیم کرده است.

پیغمبر اسلام (ص) مى‏فرمود : کسى که برادرش زیر دست او است باید ، از آنچه مى‏خورد به او بخوراند و از آنچه مى‏پوشد به او بپوشاند ، و زیادتر از توانائى به او تکلیف نکند .

على (ع) به غلام خود قنبر مى‏فرمود : من از خداى خود شرم دارم که لباسى بهتر از تو بپوشم ، زیرا رسول خدا (ص) مى‏فرمود : از آنچه خودتان مى‏پوشید بر آنها بپوشانید و از آنچه خود مى‏خورید به آنها غذا دهید .

در جاى دیگر مى‏فرماید : به بندگان خود کنیز و غلام نگوئید ، بلکه آنها را پسرم و دخترم خطاب کنید ! قرآن نیز در باره بردگان سفارش جالبى کرده و مى‏گوید : خدا را بپرستید ، براى او شریک مگیرید ، با پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان همسایگان نزدیک و دور و دوستان ، و آوارگان ، و بردگان جز نیکوکارى رفتارى نداشته باشید ، خداوند از خودپسندى بیزار است .

همانگونه که در بالا آوردیم اسلام تنها در یک مورد اجازه برده‏گیرى مى‏دهد و آن در مورد اسیران جنگى است ، آن هم هرگز جنبه الزامى ندارد در حالى که در عصر ظهور اسلام ، و قرنها بعد از آن برده‏گیرى از طریق زور و حمله به کشورهاى سیاه‏پوستان و دستگیر کردن انسانهاى آزاد ، و تبدیل آنها به بردگان ، بسیار زیاد بود ، و گاهى در مقیاس هاى وحشتناک روى آن معامله مى‏شد ، بطورى که در اواخر قرن 18 میلادى دولت انگلستان هر سال دویست هزار برده را معامله مى‏کرد، و هر سال یکصد هزار نفر را از آفریقا گرفته و به صورت بردگان به آمریکا مى‏بردند .

کوتاه سخن اینکه کسانى که به برنامه اسلام در مورد بردگان خرده‏گیرى مى‏کنند از دور سخنى شنیده‏اند ، و از اصول این برنامه و جهت‏گیرى آن که همان آزادى تدریجى و بدون ضایعات بردگان است اطلاع دقیقى ندارند ، و یا تحت تاثیر افراد مغرضى قرار گرفته‏اند که به گمان خود این را نقطه ضعف مهمى براى اسلام شمرده و روى آن تبلیغات دامنه‏دارى به راه انداخته‏اند . 

والسلام علیکم و رحمت الله

برای پاسخ فوق از مقاله زیر بهره فراوان برده شد

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1121

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چرا زنان بیشتر افسرده می‌شوند؟

چرا زنان بیشتر افسرده می‌شوند؟

زنان در مقایسه با مردان دو برابر بیشتر احتمال دارد در طول عمر خود اختلال‌ افسردگی حاد را تجربه کنند.

هرچند دلیل شیوع بیشتر اختلال افسردگی در بین زنان هنوز مشخص نیست اما ترکیبی از عوامل اجتماعی، روانی، ژنتیکی، هورمونی و زیست‌شناسی می‌توانند در این امر دخیل باشند.

به طور قطع زنان در مقابل افسردگی آسیب‌پذیرتر هستند و به دلیل عوامل زیست‌شناختی از بیماری‌ها بیشتر آسیب می‌بینند.

اگرچه زنان به طور کلی با تغییرات احساسی خود بهتر آشنا هستند و اغلب بهتر می‌توانند علائم افسردگی‌شان را به دیگران توضیح دهند و بیشتر به دنبال درمان نیز باشند اما با این وجود هنوز نمی‌توان به طور کامل شرح داد که چرا زنان در مقایسه با مردان بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی هستند و از این اختلال بیشتر آسیب می‌بینند.

جمع بندی در۶دلیل:

آسیب‌پذیری ژنتیکی

وراثت و سابقه خانوادگی خطر ابتلا به افسردگی را در زنان و مردان افزایش می‌دهد اما با این حال آسیب‌پذیری ژنتیکی همراه با حوادث استرس‌زا در زندگی ممکن است به بروز شدیدتر افسردگی در زنان منجر شود. همچنین این احتمال وجود دارد که زنان در واکنش به حوادث استرس‌زا، علائم شدیدتر افسردگی را تجربه کنند.

رشد جنینی

در مدت زمان رشد جنین در رحم تفاوت‌های جنسی در مغز اتفاق می‌افتد که به برخی نقاط مغز اجازه می‌دهد که موجب بروز رفتارهای متفاوت در زنان شود و همین امر می‌تواند در تشدید علائم این اختلال در زنان موثر باشد. علاوه بر این، هورمون‌ها و ژن‌هایی که در طول دوره رشد جنینی دچار اختلال می‌شوند نیز زمینه را فراهم می‌سازند تا برخی افراد در برابر اختلال‌های روانی همچون افسردگی آسیب پذیرتر شوند. همچنین ممکن است افسردگی در مراحل حساس از زندگی زنان بروز کند. تمام این مراحل، زمانی اتفاق می‌افتد که هورمون‌ها در مغز و بدن زنان سرریز می‌شوند. این هورمون‌ها به طور مستقیم بر ترکیبات شیمیایی مغز تاثیر می‌گذارند. در طول این مراحل زنان باید خود را کنترل کرده و به تغییرات موجود در رفتار، انرژی، تمرکز و عادات خواب و غذای خود توجه داشته باشند.

نوجوانی و بلوغ

تا پیش از بلوغ تفاوت‌های جنسی کمتری در افسردگی وجود دارد و این اختلال به طور برابر در دختران و پسران بروز می‌کند. این تفاوت جنسی پس از سن بلوغ و بین 16 تا 20 سالگی در نوجوانان مشاهده و موجب می‌شود که دختران دو برابر بیشتر افسرده شوند.

بارداری

بارداری می‌تواند یک کاتالیزوری برای افسردگی در زنان باشد. تغییرات هورمونی در طول بارداری و بعد از آن به افزایش این خطر کمک می‌کند. مشکل در لقاح، بارداری ناخواسته یا سقط جنین می‌تواند در تشدید افسردگی در زنان نقش به سزایی داشته باشد. پس از بارداری نیز ضرورت‌های مراقبت از نوزاد می‌توان احساس بی‌تعادلی رفتاری و خُلقی را در مادر بوجود آورد.

رسیدن به یائسگی

افزایش و کاهش تدریجی هورمون‌های تولید مثل در سال‌های منتهی به یائسگی و در طول این دوره به افسردگی کمک می‌کند. این دوره که یک مرحله طبیعی در زندگی زنان است باعث می‌شود که تغییرات روانی و جسمی در آنها ظاهر شود که بر رفتار و خلق و خو تاثیر چشمگیر دارند.


عومل محیطی

تاثیرات محیطی با شیوه تربیت زنان و نقشی که در جامعه دارند می‌تواند در احتمال ابتلای آنان به افسردگی تاثیر بگذارد. نقش زن به عنوان مادر یا همسر با فشار ناشی از وظایف خانه و محل کار در افزایش استرس موثر است و این استرس در برخی زنان به افسردگی منجر می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دلنوشته مهدوی

دلنوشته مهدوی


هوا بارانی است؛ آسمان ابری؛ هوای دلهای ما و آسمان قلبمان.

وقتی خورشید پشت ابر بماند و غم ندیدنش چشمان منتظران را خیسِ بی تاب کند، چه می توان کرد جز دل دادن به یادش و نجوا کردن نامش.

و این ماییم که در این ظلمتکده دنیا، بی تاب مولی، داغ بر داغ می نهیم و غم بر غم.

روزهای شبد اندود عصر آخر، در بی کسی و فراق مرد منتظر، روزهایی است که بوی ماتم می دهد و درد دوری بی امانش می کند.

غروب جمعه دلم بوی یار می گیرد

افق افق دل من را غبار می گیرد

نه با زیارت یاسین دلم شود آرام

نه با دعای سماتم قرار می گیرد

نوای ندبه صبحم هنوز ورد لب است

که نغمه عشراتم به بار می گیرد

دل صنوبریم زین هوای مه آلود

نه از فراق که از انتظار می گیرد

ما خزان زده باغ بی برگی فقدان مولاییم در روزگار حرمان و اندوه.

ما غریبان دشت بی کسی و مظلومیتم در این آوردگاه ظلم و بی عدالتی.

به که می توان گفت؟ به کجا می توان پناهنده شد؟

کسی جز ولی عصر و جایی جز کوی محبت و عنایت او؟

هوا بارانی است؛ آسمان ابری؛ و من در این روزهای درد و بی دردی چقدر تنهایم...

درست مثل او که تنهاست؛ حتی میان ما؛ حتی با این همه شور و شعار؛ که قشری از حرفهای بی عمل و واگویه های بی ثمر را برایمان به ارمغان آورده است.

هوا بارانی است و... و من دلتنگ مولای مظلومم مهدی(عج) که احساس می کنم هر روز مظلومتر از دیروز، به انتظار فرداست. همان فردای روشنی که صبحش نزدیک است...!

قسم به عصر که خسران قرین انسان است

مگر هر آنکه دانش خود را به کار می گیرد

بدان که دلبر ما جان برای یاری خویش

در این دیار هزاران هزار می گیرد

به گوش منتظران گو که صبح نزدیک است

اگر چه شب ز رفیقان دمار می گیرد

جمال یار چو خورشید عالم افروز است

حجاب نفس تو را زان نگار می گیرد

امام مهدی (عج) در بیانی گهربار و سرشار از امید و انتظار می فرماید:

سنت تخلف ناپذیر خداوند بر این است که حق را به فرجام برساند و باطل را نابود کند ، و او بر آنچه بیان نمودم گواه است.

أبی الله عز و جل للحق إلا إتماما و للباطل إلا زهوقا و هو شاهد علی بما أذکره .

و من با شنیدن کلام معصومانة او، یادم می افتد هیچ راه و هیچ دستاویزی ندارم جز دل بستن به بارگاه یاد او که تنها پناه دل و یگانه امید ماست در این روزگار ناامیدی و بی کسی.

آری؛ این سنت تخلف ناپذیر الهی است که حق را بر جهان سیطره دهد و بطلان ظلم و جور را رقم زند؛ و مولای ما پرچمدار این سنت الهی است و نامش بر تارک آستان قیام آسمانی، می درخشد.

اما تا آن روز باید افق دل را به سوی کوی او گرداند و عقربه ساعت حضور را با صاحب این زمان تنظیم نمود.

بیایید دل به دریای شوق یادش زنیم و در آب زلال خاطره اش، دل و روحمان را شستشو دهیم.

بیایید دردهای مان را با مولایمان نجوا کنیم که ما را گریز و گزیری جز این نیست:

آه مولای من!

امروز که عزم رویش دارم کاش می‌شد بذر شوم و خود را در خاک پایت پنهان کنم، و تا با آبی‌ترین نقطة هستی بالا روم.

هر وقت که روشنایی دعا را در تیرگی دلم می‌کارم، بهاران آرام، آرام در برگ‌هایم می‌خزد و ساقه‌هایم عاشقانه تو را فریاد می‌زنند.

و غروب هر جمله که عطر تو در کوچه پس کوچه‌های غبارآلودم می‌پیچد، کوچه‌های خاک گرفته دلم از بوی خوشت عطرآگین می‌شود.

آقای من!

به زلال اشک‌هایم قسم در کوچه‌های غمین و غریب روزگار تنها در هوای آیندة روشن انتظار نفس می‌کشم ...

و ظهورت را به انتظار نشسته‌ام...

نام تو تبلور نام همه انبیا‌ست.

ولایت تو میراث رنج همه پیامبران است

ولایت تو مجال تکرار تاریخ گذشته و امروز است

در صدای تو، حزن هزار داوودی است

حزن هزار زینب‌علیه‌السلام است

حزن هزار حسین علیه‌السلام است

در صدای تو

حزن هزار آواز از نخلستانهاست

حزن هزار پنجره‌ بقیع پنهان است.

خوشا به حال زمینی که بر آن گام برمی‌داری.

خوشا به حال دلی که بر آن حکومت می‌کنی.

خوشا به حال آسمانی که از آن می‌باری.

خوشا به حال دریچه‌ای که از آن می‌نگری.

خوشا به حال پرنده‌ای که عاشق آسمان نگاه توست.

خوشا به حال لحظه‌ای که نماز می‌خوانی.

و هنوز، زمین سر بر خواب گذاشته است.

و هنوز، از رویای بی‌عدالتی بیدار نشده است.

و هنوز، دست از دسیسه بر نداشته.

و هنوز، در آلودگی دروغ نفس می‌کشد.

و هنوز، آواره و سرگردان است.

و هنوز، زمین در روزهای بی‌رمق ناامیدی، غرق است.

و تو خواهی آمد.

از پشت پرچین هزار آینه و یاس

از پشت پرچین هزار روشنی محض

از بلندای وسیع جبل‌النور

از بلندای شگرف لحظه‌‌های وحی

با زمزمه‌ای از آواز‌های مقدس داود

با صدای سبزی از جنس زبور

با نسیم مهربانی از جنس صحف ابراهیم

و با آمدنت، بنیانهای سست فرو می‌ریزند

 

*پی نوشتها:

بحارالأنوار ، ج 53 ، ص 193

شعر: غزاله جعفری، مریم سقلاطونی، زهیر دهقانی آرانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰