عبد

۶ مطلب با موضوع «شیعه شناسی اثباتی» ثبت شده است

جلسه ششم شیعه شناسی اثباتی

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه ششم شیعه شناسی اثباتی

موضوع: پیدایش شیعه پس از واقعه کربلا

عده ای از اقایان منشاء پیدایش شیعه را پس از واقعه کربلا و شهادت امام حسین می دانند

البته هر چند واقعه کربلا نقطه عطف مهمی در حیات سیاسی و معنوی شیعه محسوب می شود اما یقینا این واقعه عظیم منشاء پیدایش شیعه نیست بلکه نتیجه اندیشه های شیعی است

شیعه ویش از واقعه کربلا مراحل گوناگونی را از سر گذرانده است که واقعه کربلا نقطه عطف این مراحل گوناکون محسوب میگردد

یکی از نویسندگان مدعی می شود که شیعه سه مرحله را از سر گذرانده است: 

۱. تشیع روحی و‌قلبی

۲. تشیع سیاسی

۳. تشیع به عنوان فرقه از فرقه های اسلامی

و مدعی می شود مرحله سوم تشیع مربوط به مرحله سوم است.

برای مطالعه در این رابطه به کتاب تاریخ الامامیه ، ص ۳۸_ ۴۷ مراجعه شود

نویسنده دکتر عبد الله بن فیاض

اما این نظریه باطل است

پیشتر ادله مختلفی اوردیم که اصطلاح شیعه حتی در زمان رسول الله شناخته شده بود و برخی صحابه به ان نامیده شده بودند

و پس از وفات رسول الله و بحث سقیفه این مرز بندی کاملا روشن شد

دوازده نفر از مهاجران و امصار علیه ابوبکر احتجاج کردند و با استناد به نصوص در امامت و‌خلافت امام علی ،‌ابوبکر را محکوم کردند

الصدوق ، الخصال ،‌ابواب الثانی عشر ،‌حدیث ۴

شهید صدر در نقد نظریه فوق می نویسد:

حقیقت این است که تشیع هیچ گاه در حد یک رویکرد روحی و درونی مطرح نبوده و‌از جنبه سیاسی جدا نبوده است. تشیع در دامان اسلام به عنوان دیدکاهی مطرح شد که امام علی را پس از پیامبر شایسته ترین فرد برای امامت فکری ،‌اجتماعی و سیاسی می دانست

شرتیژی که تشیع پدید امد به گونه ای نبود که تفکر شیعی صرفا جنبه روحی داشته و از جنبه سیاسی جدا باشد. این تفکر از تغتز، هر دو‌جنبه روحی و‌سیاسی را با هم داشت

منبع سخن شهید صدر : نشأة التشیع و الشیعه ، ص ۹۱

به علت اینکه در جلسات قبل ادله خوبی در منشا شیعه تقدیم شد لزومی ندارد که دوبازه تکرار شود

پس حاصل این جلسه این که پیدایش شیعه پس از واقعه کربلا امری باطل است

البته در اینکه حادثه کربلا نقطه عطفی برای شیعه و خون تازه ای در رگ های شیعه بود شکی نیست

اما اینکه این واقعه منشاء پیدایش شیعه باشد امری واهی و توهمی است

در جلسه بعد نظریه باطل دیگری را بررسی خواهیم کرد با این عنوان : ( پیدایش شیعه به دست ایرانیان)

نظریه فوق اخرین نظریه ای است که بررسی میکنیم و پس از ان به سراغ بررسی وضعیت شیعه در عصر خلفا خواهیم پرداخت

اما نظریه فوق دلیل محکمی در پشت خود ندارد

در کل نظریه ،‌تحلیلی ذهنی است از یک حقیقت خارجی که بر مبنای شواهدی ارائه می شود

مدعی این نظریه ،‌دلیلی بر اثبات مطلب خود ارائه نکرده است

لذا مطلبی سست مانند این نیازی به پاسخ محکم ندارد

هر چند ما پاسخ های محکم را در پنج جلسه پیش دادیم

ما اول اثبات کردیم منشا شیعه چیست و کجاست

بعد از اثبات ان حالا داریم نظریات مردود و‌باطل را یکی یکی به اختصار عرض می کنیم

لازمه رد کردن این نظریان مردود تکرار مطالب سه چهار جلسه ابتدایی است که معقول نیست

توابین گروهی مشخص در تاریخ اسلام اند و ربطی به شیعه و پیدایش ان ندارند

نهضت توابین گروهی از شیعیان کوفه بودند که به خونخواهی کشتگان نبرد کربلا قیام کردند. انها به خاطر کمک نکردن به حسین بن علی در روز عاشورا پشیمان بودند و از آن‌جا که از این کار خود توبه کرده بودند به توابین معروف شدند. سلیمان بن صرد خزاعی رئیس این نهضت بود.

قبل از توابین ، مردم کوفه شیعه بودند ،‌ شیعه امام علی

و همین مردم نامه نوشتند برای ابا عبد الله وگفتند ما شیعه پدر شماییم و شما تشریف بیارید برای خلافت

وجود شیعه در کوفه از بدیهیات تاریخ است ،‌منتهی بخث بر سر جمعیت انهاست

دقت کنید زمانی که معاویه به حکومت رسید زیاد بن أبیه را بر کوفه حاکم نمود و او نیز هر شیعه‌ای را که می‌شناخت مورد تعقیب قرار داد و آنها را مورد کشت و کشتار و هدم و غارت قرار می‌داد و یا دستگیر کرده و به حبس و زندان می‌فرستاد تا این که در شهر کوفه، دیگر شخصی که به شیعه بودن شهرت داشته باشد وجود نداشت.

پس درحقیقت طبق آن‌چه که در مصادر تاریخی آمده شیعیان در کوفه تنها عده کمی از جمعیت 15000 نفری کوفه را تشکیل می‌دادند؛ که بسیاری از ایشان در زمان معاویه تبعید شده و یا به زندان افتاده و عده بسیاری نیز به شهادت رسیده بودند. بسیاری از ایشان نیز به خاطر مشکلات فراوان به شهرهای دیگر هم‌چون: موصل، خراسان و قم پناهنده می‌شدند؛ عده زیادی از ایشان نیز مانند: بنی غاضره می‌خواستند به یاری امام بشتابند که سربازان عبید الله بن زیاد مانع شدند

اما پیش از زیاد ابن ابیه جمعیت شیعیان خیلی بیشتر بود

ابن أبی الحدید معتزلی در این باره می‌گوید:

کتب معاویة نسخة واحدة إلى عُمَّاله بعد عام المجُاعة: (أن برئت الذمّة ممن روى شیئاً من فضل أبی تراب وأهل بیته). فقامت الخطباء فی کل کُورة وعلى کل منبر یلعنون علیًّا ویبرأون منه، ویقعون فیه وفی أهل بیته، وکان أشد الناس بلاءاً حینئذ أهل الکوفة لکثرة ما بها من شیعة علی علیه السلام، فاستعمل علیهم زیاد بن سُمیّة، وضم إلیه البصرة، فکان یتتبّع الشیعة وهو بهم عارف، لأنه کان منهم أیام علی علیه السلام، فقتلهم تحت کل حَجَر ومَدَر وأخافهم، وقطع الأیدی والأرجل، وسَمَل العیون وصلبهم على جذوع النخل، وطردهم وشرّدهم عن العراق، فلم یبق بها معروف منهم.

معاویه بعد از سال خشکسالی، نامه‌ای به یکی از کارگزاران خویش نوشت مبنی بر این که هر کس چیزی از فضایل ابو تراب (امیر المؤمنین علیه السّلام) و خاندان او نقل کرد، در مقابل او هیچ مسئولیتی بر عهده شما نیست. (به این معنا که: هر اتفاقی برای این شخص افتاد و شما هر بلایی به سر او آوردید جایز است) از این رو سخنرانان در هر کوی و برزن و بر فراز هر منبری علی را لعن کرده و از او بیزاری می‌جستند و به او و اهل بیت او دشنام می‌دادند؛ و بیچاره‌ترین مردم در آن زمان، مردم کوفه بودند؛ زیرا شیعه علی علیه ‌السلام در آن شهر زیاد بود؛ معاویه، زیاد بن سمیه را حاکم کوفه و هم‌زمان شهر بصره را نیز تحت امر او ساخت. و او به دنبال شیعیان می‌گشت ـ او شیعیان را می‌شناخت، زیرا در زمان خلافت علی علیه السلام از طرفداران او بود ـ پس ایشان را حتی زیر هر سنگ و کلوخی هم که بودند می‌یافت و به قتل می‌رساند و یا تهدید به قتل می‌کرد؛ و دست ها و پا ها را جدا کرده و چشم ها را کور می‌کرد؛ و ایشان را بر تنه‌های درخت خرما به دار می‌کشید؛ و یا از عراق بیرون می‌کرد؛ تا جایی که کسی از شیعیان شناخته شده در عراق باقی نماند.

شرح نهج البلاغة، ج11، ص 44 ـ النصایح الکافیة، محمد بن عقیل، ص 72.

ابن ابی الحدید علنا و با صراحت مینویسد در زمان معاویه جمعیت شیعیان در کوفه زیاد بوده

طبرانی در المعجم الکبیر با سند خود از یونس بن عبید از حسن نقل نموده است:

کان زیاد یتتبع شیعة علی رضی الله عنه فیقتلهم، فبلغ ذلک الحسن بن علی رضی الله عنه فقال: اللهم تفرَّد بموته، فإن القتل کفارة.

زیاد شیعیان [حضرت] علی [علیه السلام‌] را مورد تعقیب قرار می‌داد و در صورت دست یافتن به آنها از دم تیغ می‌گذراند، و چون این خبر به حسن بن علی [علیهما السلام‌] رسید فرمود: خدایا او را به مرگی منحصر به فرد مبتلا ساز، که قتل و مرگ کفاره او می‌باشد.

المعجم الکبیر، طبرانی، ج 3، ص 68 ـ مجمع الزوائد، هیثمی، ج 6، ص 266.

به لفظ شیعه پر این نقل ها توجه کنید

هیثمی بعد از نقل این خبر می‌گوید:

 رواه الطبرانی ورجاله رجال الصحیح.

این روایت را طبرانی نقل کرده و رجال آن صحیح است.

حسن بصری می‌گوید:

 بلغ الحسن بن علی أن زیاداً یتتبَّع شیعة علی بالبصرة فیقتلهم، فدعا علیه. وقیل: إنه جمع أهل الکوفة لیعرضهم على البراءة من أبی الحسن، فأصابه حینئذ طاعون فی سنة ثلاث وخمسین.

به [امام] حسن بن علی [علیهما السلام‌] خبر دادند که زیاد شیعیان علی [امیر المؤمنین علیه السّلام] را در بصره مورد تعقیب قرار داده و می‌کشد، حضرت او را نفرین نمود و گفته شده: او مردم کوفه را جمع کرد تا اعلام برائت و بیزاری از أبی الحسن [امیر المؤمنین علیه السّلام] را به آنان عرضه نماید، که در همین وقت سال 53 هـ. او مبتلا به بیماری طاعون شد.

سیر أعلام النبلاء، ج 3، ص496.

دقت کنید به این نقل های تاریخی ابن حجر در لسان المیزان می‌نویسد:

 وکان زیاد قوی المعرفة، جید السیاسة، وافر العقل، وکان من شیعة علی، وولاَّه إمرة القدس، فلما استلحقه معاویة صار أشد الناس على آل علی وشیعته، وهو الذی سعى فی قتل حجر بن عدی ومن معه.

زیاد شخصی آگاه بود، و سیاست را خوب می‌دانست، و از عقلی وافر برخوردار بود، و از شیعیان علی بود که او را به ولایت امارت قدس می‌نمود، اما زمانی که به معاویه پیوست شدیدترین و سخت‌گیرین ترین مردم بر علیه خاندان و شیعیان [حضرت] علی [علیه السلام‌] شد، و او همان کسی بود که در قتل حجر بن عدی و همراهانش نقش به سزایی داشت.

لسان المیزان، ابن حجر، ج 2، ص 495.

والسلام علیکم و‌رحمت الله

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جلسه پنجم شیعه شناسی اثباتی

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه پنجم شیعه شناسی اثباتی

موضوع : بررسی دیدگاه های نادرست در رابطه با پیدایش شیعه

مدتی این مثنوی تاخیر شد

مهلتی بایست تا خون شیر شد

تاخیری در سیر درسی ما پیش امد که دلیل عمده اش تلاقی با شبهای قدر بود.

در جلسه پیش یکی از دیدگاه های نادرست در رابطه با پیدایش شیعه را تحلیل کردیم.

در این جلسه دیگته نادرست دیگری را مورد بررسی برار خواهیم داد  

برخی میگویند شیعه در دوران زمامداری امام علی ع پیدا شد

این نظریه دو گونه تقریر شده است ، یکی مربوط به واقعه جمل و دیگری واقعه صفین

شایسته است به بررسی هر دو تقریر بپردازیم

الف : واقعه جمل : مستند این قول عبارت ابن ندیم در الفهرست است ، وی به نقل از محمد بن اسحاق گفته است:

(( ٱنگاه که طلحه و‌زبیر به بهانه خونخواهی عثمان با علی ع به مخالفت پرداختند و علی در برابر انان مقاومت کرد تا انان تسلیم حکم خداوند گردند، پیروان ان حضرت شیعه نامیدن شدند و امام انان را شیعه خود می خواند و به چهار دسته با چهار اسم تقسیم کرد : ۱. اصفیا ، ۲.اولیا ، ۳. شرطة الخمیس ، ۴. اصحاب))

در نقد این نظریه نکاتی را یاد اور می شویم:

۱. ۱. پیش از ابن ندیم ، ابو عبد الله برقی در کتاب رجال خود از ظبقات یا اصنتف چهارگانه پیروان امیر المومنین با عناوین یاد شده یاد کرده و ازسلمان فارسی، مقداد بن اسود، ابوذر غفاری و عده ای دیگر با عنوان اصفیا نام برده است. با توجه به اینکه سلمان و ابوذر قبل از واقعه جمل وفات کرده اند، باید گفت اصطلاح شیعه نسبت به یاران و پیروان علی پیش از ان شناخته شده بوده است

۲. شاید بتوان این نظریه را اینگونه توجیه کرد که اگر چه مذهب شیعه از قبل وجود داشته است ولی در عصر زمامداری امام علی به دلیل فراهم بودن زمینه های مناسب اجتماعی و‌سیاسی به ویژه جنگ جمل، ظهور بیشتری یافت

ب: واقعه صفین : تقریر دیگر این دیدگاه بحث واقعه صفین است ،

برخی میگویندی پس از واقعه صفین و ماجرای حکمیت ، پیروان امیر المومنین دو دسته شدند، عده ای خوارج نامیده شدند و عده ای پیرو ایشان ماندند پ دوباره بیعت کردند

طبری هم مینویسد : لما قدم علی الکوفة و فارقته الخوارج و ثبت الیه الشیعة، فقالوا فی اعناقنا بیعة ثانیة ، نحن اولیاء من والیت ، و اعداء من عادیت.(ج چهار، ص ۴۶)

عبارت ( و ثبت الیه الشیعة) بیانگر این است که در میان سپاه امام کن رد جنگ صفین شرکت کرده بودند ، کسانی به عنوان شیعه شناخته شده بودند که بار دیگر بیعت خود را با امام تحکیم کردند.

چکیده کلام اینکه واقعه صفین نیز همچون جمل در ظهور و بروز شیعه و شناخته شدن هر چه بیشتر شیعیان علی ه موثر بوده است نه در پیدایش شیعه.

یکی دیگر از نظریات نادرست درباره پیدایش شیعه پیدایش شیعه پس از واقعه کربلا است

برای اجتناب از اطناب ، این نظریه را در جلسه بعد بررسی میکنیم

والسلام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دیدگاه های نادرست درتاریخ و منشاء پیدایش شیعه

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه چهارم شیعه شناسی اثباتی

موضوع:دیدگاه های نادرست درتاریخ و منشاء پیدایش شیعه 

سیر بحث ما از شیعه در لغت و اصطلاح شروع شد تا رسید به منشاء اصطلاح شیعه

پس از ان تاریخ و منشاء پیدایش شیعه را بحث کردیم و گفتیم برای ان چند نظریه مطرح شده است

سه نظریه در این رابطه بیان شد و نظر مختار ما شد نظریه سوم

برای اثبات ان ادله ای نیز اقامه شد

در این جلسه برخی از دیدگاه های نادرست در تاریخ و منشاء پیدایش شیعه به محضر دوستان تقدیم می شود

دیدگاه برگزیده ما همان نظریه سوم بود که خلاصه ان این است:

تاریخ پیدایش شیعه با تاریخ اسلام برابر است و‌بنیان گذار اسلام خودشان بنیان گذار تشیع بودند

و پس از رحلت رسول الله و پس از جریان سقیفه ، این مرز بندی بین شیعه و غیر شیعه تا حد زیادی مشخص شد

خب در این جلسه دیدگاه های نادرست را بررسی میکنیم ان شا الله

نظریه نادرست اول : پیدایش شیعه به دست عبد الله بن سبا

برخی از نویسندگان تاریخ پیدایش شیعه را قسمت پایانی دوران خلافت عثمان دانستند

این اقایان از فردی یهودی به نام عبد الله بن سبا نام میبرند که تظاهر به اسلام میکرد

هدفش هم مخدوش کردن ایین اسلام بود

ایشون پیش خودش گفت چه کنم اسلام را به انحراف و اختلاف بکشم؟ بعد به این نتیجه رسید مساله خلافت بلافصل امام علی را مطرح کنم

بعد از ان عصمت را از شرایط امام مطرح کرد تا به امامت قداست ببخشه

این کار باعث شد خلفای پیشین غاصب جلوه کنند و مردم شورش کنند و عثمان را بکشند

به این نظر نادرست نقد های بسیاری وارد شده که چند موردش را ذکر میکنم

اول : لازمه صحت این قول این است که دستگاه خلافت بی خبر از رخداد ها و واقعیات باشه و‌یا اینکه سرنوشت مملکت و‌ اسلام براش مهم نباشه

در صورتی که گزارش های تاریخی خلاف اینو میرسونه

برای مثال همین دستگاه خلاف به شدت با مخالفین برخورد میکرد

ابوذر غفاری به ربذه تبعید شد

عمار یاسر به شدت شکنجه ش

و...

حالا چطور میشه دستکاهذخلافت در برابر توطئه ای به این بزرگی که اساس خلافتو متنزلزل میکنه سکوت کنه؟

دوم : این داستان ساختگی شخصیت بزرگانی چون عمار یاسر ،‌حذیفه، محمد بن ابی بکر ، مالک اشتر و ... را زیر سوال میبره

این انسان ها چطور میتونن بازیچه دست یک یهودی بشن و اونطور گول بخورند؟

سوم : اگر شخصی به نام عبد الله بن سبا با این اوصاف وجود داشته ، چرا در نوشته های کسانی که با علوی ها خصومت داشتند هیج رد پایی ازش نیست؟؟!

اگر این مطلب صحت میداشت بیش از هر کسی معاویه و دستگاه قدرتمند تبلیغی او از ان سوئ استفاده میکردند ، در صورتی که اصلا هیچ سندی دال بر این منطلب وجود نداره

چهارم: معمولا طرلداران هر مذهبی از موسسین ان مذهب با بزرگی و احترام یاد میکنند،‌اما بزرگان شیعه در مورد عبد الله ین سبا یا اصلا اصل وجودش را زیر سوال میبرند یا از وی با لعن و نفرین یاد میکنند

این مطلب چطور قابل توجیه است؟

پنج: فرضیه عبد الله بن سبا از نظر منابع تاریخی به یک منبع باز می گردد و ان هم تاریخ طبری است

هر کسی که ان را نقل کرده مانند ابن اثیر ،‌ابوالوفا و ابن کثیر همه از طبری نقل می کنند

جالبه که طبری هم ان را از سیف بن عمر تمیمی نقل میکنه که از نظر رجال شناسان به جعل و وضع حدیث متهم شده

یحیی ابن معین: ضعیف است و خیری در او نیست

ابو داود: لیس بشی ء

ابوحاتم: متروک

ابن حبان: زندقه

جمیع: جعل حدیث

میبینید رجال شناسان درباره او چه اوصافی به کار برده اند

ششم : در احادیث شیعه و کتب ملل و نحل از عبد الله ین سبا به عنوان فردی غلو کننده یاد شده

و گفته شده او به اولوهیت امام علی قائل بودو‌گفته شده امام به شدت با او برخورد کرد

اول او را تبعید کرد و بعد دستور قتل او را داد

به همین دلیل هم از فربه ای از غلات به نام سبئیه یاد شده

اسنادی که از عبد الله بن سبا سخن گفته از سیف عمر تمیمی صحبت کرده

از نظر رجالی «سیف» مورد تأیید نمی‌باشد.

جالبه این اقای سیف افسانه‌هایی ساخته که قریب به 150 تن از قهرمانان این افسانه‌ها به هیچ وجه پا به عرصه وجود نگذاشته‌اند و فقط اندیشه سیف بن عمر است که آنها را آفریده است!

سازندگان و اشاعه کنندگان این افسانه طبق فرمایش علامه عسگری انگیزه‌های مختلفی داشتند، زیرا:

1. افسانه عبدالله سبا، انتقاد و ایرادهائی را که به صحابه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ متوجه می‌گردید، پرده پوشی می‌نماید، و آنها را پاک و مبرا می‌سازد.

2. این افسانه به مخالفین حکومت خلفا که شیعیان خاندان عصمت می‌باشند و در تمام دوران خلفای عثمانی و تا به امروز مخالفت حکومت‌های عصر خود بوده‌اند نسبت کفر و الحاد داده و آنها را به خارج شدن از دین و آیین معرفی می‌نماید و این جعلیات و افسانه‌ها در تمام عصور به ضد شیعه و برای کوبیدن آنها بوده است.

لذا همین انگیزه‌ها بوده که این افسانه را بوجود آورده و به آن شهرت اجماعی داده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جلسه سوم شیعه شناسی اثباتی

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه سوم شیعه شناسی اثباتی

موضوع:  تاریخ و منشاء پیدایش شیعه

در جلسه پیش دو نظریه در رابطه با منشاء پیدایش شیعه بیان شد.

نظر اول پیدایش شیعه در عصر رسالت بود و نظر دوم پیدایش شیعه پس از رحلت پیامبر .

دیدگاه سومی نیز در جلسه پیشین مورد اشاره قرار گرفت که تلفیق دو دیدگاه فوق بود. یعنی نظریه سوم ، دو نظریه فوق را دو مرحله از یک حقیقت میداند. در بخش میخواهم به ارزیابی این دیدگاه بپردازم.

دیدگاه سوم بر اساس نظر علمای ما ، استوارترین دیدگاه در باره تاریخ و منشاء پیدایش شیعه و تشیع است.

شواهد حدیثی و تاریخی گواه این حقیقت است که در عصر رسالت گروهی به نام شیعه شناخته می شدند البته نه به معنای تقسیم مسلمانان به دو گروه شیعه و اهل سنت، بلکه به این معنا که عده ای نسبت به حشرت علی ارادت ویژه ای ابراز میکردند و او را سرمش و الگوی خود میدانستند

برای مثال ابوحاتم رازی در کتاب الزینة گفته است : 

واژه شیعه در عصر پیامبر لقب چهار نفر از صحابه شناخته می شد، انان عبارت بودند از سلمان فارسی، ابوذر غفاری،مقداد بن اسود و عمار بن یاسر

منبع: اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۱۸ و ۱۹

با بررسی منابع تاریخی و روایی شواهد محکمی بر تایید نظریه سوم به دست می اوریم.به عنوان نمونه برخی از انها را بیان میکنم

بعد از انزال ایه ( و انذر عشیرتک الاقربین) ماجرای یوم الدار رخ داده است.منابع متعددی داستان یوم الدار را اورده اند برای نمونه: 

مسند احمد بن حنبل

تاریخ طبری

تاریخ ابن اثیر

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید

عزیزان برای مطالعه اسناد این حدیث به المراجعات شماره بیست و الغدیر حلد دو ، ص ۳۹۴ الی ۴۰۱     مراجعه کنند

یکی از اشکالاتی که به حدیث یوم الدار وارد کردند این است که حدیث مزبور از طریق عبدالغفار بن قاسم روایت شده که محدثان اهل سنت او را موثق نمیدانند

این مناقشه باطل است چون این حدیث از طرق مختلفی روایت شده

شیخ سلیم بشری مصری پس از نقل این اشکال، طرق گوناگونی که این حدیث روایت شده را ذکر میکنند و‌ بیان میکنند روایانش در کمال وثوق هستند

به المراجعات شماره بیست و سه مراجعه کنید

مناقشه دیگری که بر این حدیث شده این هست که این حدیث را بخاری و مسلم ذکر نکردند

پاسخ این مناقشه این است که وقتی حدیثی از طرق مختلف در کمال وثوق به ما رسیده باشد ، سکوت صاحبان صحاح به خودی خود دلیلی بر رد ان نیست 

بلکه ذهن انسان حقیقت جو به این سمت سوق می یابد که چرا این کتب از بیان اینگونه احادیث محکم خود داری میکنند

خب اسناد و مطالب در تایید نظریه سوم فراوان است ،‌خوب است جمع بندی کنیم

با توجه به مطالب یاد شده بنای تشیع از روزهای طلوع ایین اسلام بع دست مبارک رسول خدا بنیان نهاده شد

و اساس و بنیان این که این افراد با این نام شناخته شوند توسط خود رسول خدا بنا نهاده شد

پس از رحلت ایشان مسئله خلالت و حانشینی ان حضرت مطرح شد

همان افرادی که به عنوان شیعه شناخته شده بودند بر اساس نصوص گوناگونی مانند حدیث یوم الدار و ماحرای غدیر و ... امامت او را قبول و از پذیرش دیگران سر باز زدند

پس نظریه اول و دوم ، دو مرحله از یک واقعیت تاریخی را بیان میکنند که ما در قالب نظریه سوم ان ها را تلفیق نمودیم

در جلسه بعد دیدگاه های نادرست در تاریخ و منشاء پیدایش شیعه را بررسی خواهیم :

به درخواست یکی از عزیزان منابع حدیث یوم الدار را عرض میکنم:

این روایت را احمد بن حنبل در مسند خویش آورده و هیثمی بعد از نقل این روایت می‌گوید : رواه أحمد، ورجاله ثقات. 

تاریخ الطبری ج2 ص321 المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب الآملی، أبو جعفر الطبری (المتوفى: 310هـ)، (صلة تاریخ الطبری لعریب بن سعد القرطبی، المتوفى: 369هـ)، الناشر: دار التراث - بیروت، الطبعة: الثانیة - 1387 هـ، عدد الأجزاء: 11.


کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال ج13 ص114 المؤلف: علاء الدین علی بن حسام الدین ابن قاضی خان القادری الشاذلی الهندی البرهانفوری ثم المدنی فالمکی الشهیر بالمتقی الهندی (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بکری حیانی - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م


أنِیسُ السَّاری فی تخریج وَتحقیق الأحادیث التی ذکرها الحَافظ ابن حَجر العسقلانی فی فَتح البَاری ج7 ص4584 المؤلف: أبو حذیفة، نبیل بن منصور بن یعقوب بن سلطان البصارة الکویتی، المحقق: نبیل بن مَنصور بن یَعقوب البصارة، الناشر: مؤسَّسَة السَّماحة، مؤسَّسَة الریَّان، بیروت - لبنان، الطبعة: الأولى، 1426 هـ - 2005 م، عدد الأجزاء: 11.


جامع الأحادیث ج31 ص154 المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (المتوفى: 911هـ)، ضبط نصوصه وخرج أحادیثه: فریق من الباحثین بإشراف د على جمعة (مفتی الدیار المصریة)، طبع على نفقة: د حسن عباس زکى، عدد الأجزاء: 13


تهذیب الآثار وتفصیل الثابت عن رسول الله من الأخبار ج3 ص62 المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب الآملی، أبو جعفر الطبری (المتوفى: 310هـ)، المحقق: محمود محمد شاکر، الناشر: مطبعة المدنی - القاهرة، عدد الأجزاء: 1.


المنتظم فی تاریخ الأمم والملوک ج2 ص 367 المؤلف: جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی (المتوفى: 597هـ)، المحقق: محمد عبد القادر عطا، مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت، الطبعة: الأولى، 1412 هـ - 1992 م، عدد الأجزاء: 19.


الکامل فی التاریخ ج1 ص661 المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم بن عبد الواحد الشیبانی الجزری، عز الدین ابن الأثیر (المتوفى: 630هـ)، تحقیق: عمر عبد السلام تدمری، الناشر: دار الکتاب العربی، بیروت - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ / 1997م، عدد الأجزاء: 10.


المختصر فی أخبار البشر ج1 ص116 المؤلف: أبو الفداء عماد الدین إسماعیل بن علی بن محمود بن محمد ابن عمر بن شاهنشاه بن أیوب، الملک المؤید، صاحب حماة (المتوفى: 732هـ)، الناشر: المطبعة الحسینیة المصریة، الطبعة: الأولى، عدد الأجزاء: 4.


أسمى المطالب فی سیرة أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب رضی الله عنه ج2 ص883 المؤلف: عَلی محمد محمد الصَّلاَّبی، الناشر: مکتبة الصحابة، الشارقة - الإمارات، عام النشر: 1425 هـ - 2004 م، عدد الأجزاء: 2.


مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر ج17 ص311 المؤلف: محمد بن مکرم بن على، أبو الفضل، جمال الدین ابن منظور الانصاری الرویفعى الإفریقى (المتوفى: 711هـ)، المحقق: روحیة النحاس، ریاض عبد الحمید مراد، محمد مطیع، دار النشر: دار الفکر للطباعة والتوزیع والنشر، دمشق - سوریا، الطبعة: الأولى، 1402 هـ - 1984م، عدد الأجزاء: 29.


 الفتح الربانی من فتاوى الإمام الشوکانی ج2 ص973 المؤلف: محمد بن علی بن محمد بن عبد الله الشوکانی الیمنی (المتوفى: 1250هـ)، حققه ورتبه: أبو مصعب «محمد صبحی» بن حسن حلاق، الناشر: مکتبة الجیل الجدید، صنعاء - الیمن، عدد الأجزاء: 12.


تفسیر القرآن العظیم لابن أبی حاتم ج9 ص2827 المؤلف: أبو محمد عبد الرحمن بن محمد بن إدریس بن المنذر التمیمی، الحنظلی، الرازی ابن أبی حاتم (المتوفى: 327هـ)، المحقق: أسعد محمد الطیب، الناشر: مکتبة نزار مصطفى الباز - المملکة العربیة السعودیة، الطبعة: الثالثة - 1419 هـ


 معالم التنزیل فی تفسیر القرآن = تفسیر البغوی ج3 ص480 المؤلف : محیی السنة ، أبو محمد الحسین بن مسعود بن محمد بن الفراء البغوی الشافعی (المتوفى : 510هـ)، المحقق : عبد الرزاق المهدی، الناشر : دار إحیاء التراث العربی -بیروت، الطبعة : الأولى ، 1420 هـ، عدد الأجزاء :5.


المسند الموضوعی الجامع للکتب العشرة ج8 ص156 المؤلف: صهیب عبد الجبار، عدد الأجزاء: 22، عام النشر: 2013.


مسند الإمام أحمد بن حنبل ج2 ص225 المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی (المتوفى: 241هـ)، المحقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م


فضائل الصحابة ج2 ص650 المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی (المتوفى: 241هـ)، المحقق: د. وصی الله محمد عباس، الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1403 - 1983، عدد الأجزاء: 2


الأحادیث المختارة ج2 ص131 المؤلف: ضیاء الدین أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسی (المتوفى: 643هـ)، دراسة وتحقیق: معالی الأستاذ الدکتور عبد الملک بن عبد الله بن دهیش، الناشر: دار خضر للطباعة والنشر وال

توزیع، بیروت - لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420 هـ - 2000 م، عدد الأجزاء: 13


غایة المقصد فى زوائد المسند ج3 ص312 المؤلف: أبو الحسن نور الدین علی بن أبی بکر بن سلیمان الهیثمی (المتوفى: 807هـ)، المحقق: خلاف محمود عبد السمیع، الناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت - لبنان، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م، عدد الأجزاء: 4


 المسند الجامع ج13 ص410 حققه ورتبه وضبط نصه: محمود محمد خلیل، الناشر: دار الجیل للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، الشرکة المتحدة لتوزیع الصحف والمطبوعات، الکویت، الطبعة: الأولى، 1413 هـ - 1993 م، عدد الأجزاء: 22 (20 جزء ومجلدان فهارس)


التاریخ الکبیر ج6 ص32 المؤلف: محمد بن إسماعیل بن إبراهیم بن المغیرة البخاری، أبو عبد الله (المتوفى: 256هـ)، الطبعة: دائرة المعارف العثمانیة، حیدر آباد - الدکن، طبع تحت مراقبة: محمد عبد المعید خان، عدد الأجزاء: 8.


الریاض النضرة فی مناقب العشرة ج3 ص125 المؤلف: أبو العباس، أحمد بن عبد الله بن محمد، محب الدین الطبری (المتوفى: 694هـ)، الناشر: دار الکتب العلمیة، الطبعة: الثانیة، عدد الأجزاء: 4

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جلسه دوم شیعه شناسی اثباتی

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه دوم شیعه اثباتی

موضوع جلسه : تاریخ و منشاء پیدایش شیعه

تاریخ: ۴/۴/۹۴

در جلسه پیش عرض کردیم که منبع اصلی برای ارسال این درسنامه ها ، کتاب درآمدی به شیعه شناسی نوشته اقای علی ربانی گلپایگانی است

در جلسه اول مباحث فصل اول این کتاب یعنی شیعه در لغت و اصطلاح را به محضر دوستان تقدیم کردیم

در این جلسه مباحث فصل دوم ، یعنی تاریخ و منشاء پیدایش شیعه را بررسی خواهیم کرد ،‌ان شا الله تعالی

در رابطه با اینکه منشاء پیدایش شیعه به کجا و چه تاریخی باز میگردد چندین نظر مطرح است: 

۱. پیدایش شیعه در عصر رسالت

۲.پیدایش شیعع پس از رحلت پیامبر اکرم

۳.تلفیق دو دیدگاه فوق

۴.پیدایش شیعه به دست عبد الله بن سبا

۵. پیدایش شیعه در دوران زمامداری امام علی ع

۶.پیدایش شیعه پس از واقعه کربلا

۷.پیدایش شیعه به دست ایرانیان

در این جلسه سعی میکنیم ، سه نظر اول را بررسی کنیم و نظرات بعدی ان شا الله در جلسه بعد تشریح خواهد شد.

۱. پیدایش شیعه در عصر رسالت

بسیاری از اندیشمندان معتقدند که اولین کسی که نهال تشیع را کاشت ، حضرت رسول بود

در احادیث بسیاری از پیامبر مشاهده میکنیم که ایشان گروهی را به عنوان شیعه علی ع ستایش کرده اند

این احادیث گواه ان است که در ان زمان عده ای بودند که رابطه ویژه ای با حضرت علی وصی داشتند و ایشان را الگوی خود میدانستند

در برخی گزارش های تاریخی از برخی صحابه مانند سلمان، ابوذر،مقداد و عمار به عنوان افرادی که در عصر رسول الله به عنوان شیعه شناخته میشدند ، اشاره شده است.

علامه کاشف الغطاء پس از اشارع به احادیث نبوی در مدح و ستایش علی ع و شیعیانش مینویسد : 

مدلول این احادیث این است که گروهی از صحابه پیامبر شیعه ی علی


علیه السلام بوده اند و مقصود از شیعه علی علیه السلام کسانی که


فقط او را دوست می داشتند یا به او عداوت نمیورزیدند نیست، زیرا


محبت فردی نسبت به دیگری، یا عداوت نداشتن نسبت به وی، کافی


در شیعه نامیدن آن فرد نیست، و واژه ی شیعه در فرهنگ عربی به


معنی فقط دوست داشتن نیست بلکه مفاد آن علاوه بر محبت ورزیدن، پیروی کردن است


منبع: اصل الشیعه و اصولها ، ص ۱۲۱ ، ۱۲۲

علامه طباطبایی نیز در مورد تاریخ پیدایش شیعه گفته است:


آغاز پیدایش شیعه را همان زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم باید دانست.وی سپس به برخی از احادیثی که بر امامت علی علیه السلام  و شخصیت ممتاز او در میان صحابه و ارتباط ویژه ی او با پیامبراکرمصلی الله علیه وآله وسلم  دلالت می کند اشاره کرده و یاد آور شده است:

بدیهی است این چنین امتیازات و فضایل اختصاصی دیگر که مورد اتفاق همگان بود و علاقه شدیدی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم) به علی (علیه السلام داشت طبعاً عده ای از یاران پیغمبر اکرم  صلی الله علیه وآله وسلم را که شیفتگان فضیلت وحقیقت بودند بر این وا می داشت که علی علیه السلام را دوست داشته به دورش گرد آیند و از او پیروی کنند، چنان که عده ای را بر حسد و کینه آن حضرت وا میداشت  گذشته از همه ی اینها نام شیعه ی علی و شیعه اهل بیت در سخنان پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم بسیار دیده می شود

این دیدگاه نخست ، در صدد بیان این نیست که در عصر رسالت مسئله امامت مورد گفت و گوی مسلمانان بوده و گروهی که امامت علی وصی را برگزیدند شیعه نامیده شدند

بلکه این دیدگاه نخست که در حال بررسی ان هستیم ، در صدد اثبات این مطلب است که در عصر حضرت رسول عده ای علی علیه السلام را به عنوان الگو پذیرفتند و او را باب علم نبی میدانستند و از وی پیروی میکردند و از انها در احادیث نبوی بسیار یاد شده است

این گروه همانها هستند که پس از رحلت حضرت رسول ، از پیروان خاص حضرت به شمار می امدند

در انتهای بررسی نظریه اول ، چند حدیث را بیان میکنم و سپس به سراغ نظریه دوم میرویم

جلال الدین سیوطی از جابربن عبدالله انصاری و عبدالله بن عباس روایت کرده است که پیامبر اکرم ص درتفسیر آیه ی ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریّۀ . به حضرت علی ع اشاره کرد و فرمود: او و شیعیانش در روز قیامت رستگار خواهند بود

ابن اثیر از پیامبر اکرم ص روایت کرده است که خطاب به علی ع فرمود :  ستقدم علی الله انت وشیعتک راضین مرضیین ... 


تو و شیعیانت روز قیامت با رضایت و خشنودی بر خداوند وارد میشوید...

شبلنجی نیز نظیر این روایت را در کتاب نورالابصار نقل کرده است

سیوطی در حدیثی دیگر از علی ع روایت کرده است که پیامبر اکرم ص به علی ع فرمود: مقصود از آیه ی ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریّۀ تو و شیعیان تو است وعده گاه من و شما حوض کوثر است، آن گاه که امت ها را برای حساب می آورند، شما شادمان و سرافراز خواهید بود 

ابن حجر در کتاب صواعق از امّ سلمه روایت کرده است که گفت: پیامبر اکرم ص نزد من بود، فاطمه زهرا س و پس از اوعلی علیه السلام بر پیامبر وارد شدند، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم) خطاب به علی (علیه السلام فرمود:یا علی انت و اصحابک فی الجنۀ و شیعتک فی الجنۀ تو و اصحاب و شیعیانت در بهشت خواهید بود

خطیب خوارزمی در کتاب المناقب از علی ابن ابیطالب علیه السلام روایت کرده که فرمود: آن گاه که پیامبرص در معراج وارد بهشت شد، درختی را دید که به زینت های مختلف آذین بندی شده بود. پیامبرص از جبرئیل پرسید: این درخت از چه کسی است؟ جبرئیل گفت: از پسر عمویت علی بن ابیطالب علیه السلام است، هرگاه خداوندبهشتیان را وارد بهشت کند،شیعیان علی را نزد این درخت می آورند و از زینت های آن بهره مند می شوند، آن گاه منادی اعلان می کند که این افراد شیعیان علی بن ابیطالب اند که در دنیا بر اذیت ها صبر کردند، و اینک

این موهبت ها به آنان عطا شده است.

و، در جای دیگر از جابر روایت کرده که گفت: ما نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم بودیم در این هنگام علی بن ابیطالب علیه السلام وارد شد، پیامبر خطاب به ما فرمود: أتاکم اخی برادرم آمد سپس روی به کعبه نمود و فرمود: سوگند به خداوند ان هذا و شیعته هم الفائزون یوم القیامۀ علی و شیعیان او در روز قیامت رستگارانند

چند حدیث دیگر نیز در کتب اهل سنّت در این باره روایت شده است که به خاطر طولانی نشدن کلام از ذکر آن خودداری شد.

دوستان توجه دارند که سعی کردیم احادیث را از منابع اهل سنت بیاوریم

برای بررسی احادیث فوق ،‌به ترتیب به ادرس های زیر مراجعه شود : 


    الدر المنثور 8/538


    النهایه 4 / 106


   نور الابصار ص 159


      الدر المنثور8 / 538


    الصواعق المحرقه ص 161


  المناقب فصل 6 ح 52 .


  المناقب فصل 9 ص 111 ح 120

حالا میرویم سراغ نظریه دومی که در رابطه با منشاء پیدایش شیعه مطرح شده است: 

۲.پیدایش شیعه پس از رحلت پیامبر اکرم ص

نظریه ی دوم این است که اختلاف در مورد خلافت و امامت منشأ ظهور شیعه و سنّی شد، و گروهی به عنوان شیعه از خلافت وامامت علی علیه السلام طرفداری می کردند، در مقابل گروه دیگر ابوبکر را به عنوان خلیفه ی بلافصل پیامبر برگزیدند. بنابراین، ظهور مذهب شیعه نیز به این تاریخ باز می گردد. 

با بررسی داستان سقیفه میبینیم که در ذن دو دیدگاه مطرح شد

عده ای از انصار، سعد بن عبادن و گروهی از مهاجرین انصار را برگزیدند که ماجرا سر انجام به نفع گروه دوم تمام شد

از سوی دیگر بنی هاشم و عده ای از مهاجرین و انصار، به امات علی باور داشتند و این گروه شیعه نامیده شدند و‌شیعه از اینجا مطرح شد

خب این هم نظریه دوم بود که به محضرتان تقدیم شد

حالا برویم سراغ نظریه سوم که تلفیقی است از این دو نظریه

۳. تلفیق دو دیدگاه نخست

روشن است که این دو دیدگاه با یکدیگر تنافی نداشته، و هریک درجای خود صحیح است.

برخی از محققان نیز به این نکته توجه نموده و دو مطلب مزبور را به عنوان دو جنبه یا دو مرحله از یک نظریه دانسته اند. علامه سید محسن امین نخست به تبیین وجود تفکر و عقیده ی شیعی در عصر پیامبر اکرم  صلی الله علیه وآله وسلم  و نامیده شدن عده ای ازمسلمانان به نام شیعه پرداخته و آن گاه ظهور تشیع را در جریان بحث و گفت و گوی مسلمانان در مورد مسأله ی خلافت یادآورشده و چنین گفته است:


در بحث قبل دانستی که در زمان پیامبر گروهی از مسلمانان شیعه ی علی علیه السلام به شمار می آمدند، آن گاه در جریاناختلاف در مسأله ی امامت با زیر پاگذاشتن سفارشات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، انصار به مهاجران گفتند: از هر یک از ماو شما رهبری برگزیده شود، و مهاجران به دلیل این که از قوم و عشیره ی پیامبرند، و امامت باید در قریش باشد، جلو افتادند وابوبکر را خلیفه پیامبر دانستند امّا گروهی از بنی هاشم و مهاجران و انصار طبق دستور رسول خدا  صلی الله علیه وآله وسلم امامت علی علیه السلام را برگزیدند، آنان همان شیعیان بودند.

هاشم معروف الحسنی نیز در این باره مینویسد : 

تشیع به عنوان فربه ای از مسلمانان قبل از درگذشت پیامبر وجود نداشت، ولی بنیاد عقیده شیعه در امامت یعنی وجود نص در باب امامت و این که پیامبر علی را به عنوان خلیفه خود تعیین کرده است ، با ظهور اسلام مطرح گردیده است

از دیگر طرفداران این نظریه، متفکر شهید ، ایت الله صدر است

ایشان بین تشیع و شیعه فرق قائل شدند و میگویند ،‌تشیع در عصر رسالت به دست رسول اکرم بنیان نهاده شده است

تشیع یعنی پیامبر برای پس از خود جانشین تعیین کرده است و ان شخص علی ابن ابیطالب است

ایشان برای این نظر خودشان شواهدی می اورند که از بیانش صرف نظر میکنیم

تا اینجا سه دیدگاه درباره پیدایش شیعه بیان شد ، ارزیابی این سه دیدگاه باشد برای جلسه بعد

ان شا الله پس از ارزیابی این سه دیدگاه ، نظریات باطلی که در این رابطه وجود دارد یعنی موارد زیر را بررسی خواهیم کرد


۴.پیدایش شیعه به دست عبد الله بن سبا

۵. پیدایش شیعه در دوران زمامداری امام علی ع

۶.پیدایش شیعه پس از واقعه کربلا

۷.پیدایش شیعه به دست ایرانیان

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جلسه اول شیعه شناسی اثباتی

بسم الله الرحمن الرحیم


جلسه اول شیعه شناسی اثباتی 


موضوع جلسه : شیعه در لغت و شیعه در اصطلاح

در قاموس های عربی ، واژه شبعه به پیروان و یاران و ذفراد هماهنگ در امری معنا شده است

در لسان العرب امده است : شیعه گروهی اند که بر امری احتماع می کنند، نر گروهی که بر امری اجتماع کنند شیعه اند 

ابن اثیر در النهایه مینویسد : اصل شیعه، مشایعت، یعنی پیروی از دیگری است.

عمده مطالبی که در فرهنگ های لغت در رابطه با شیعه ذکر شده است ، همین مطالب فوق است که با فرق های جزئی بیان شده است

در معنای لغوی شیعه سه مطلب لحاظ شده است: 

۱) پیروی

۲)یاری

۳)هماهنگی

دوستان توجه کنند در قران هر جا که لفظ شیعه و مشتقات ان ( شیع و اشیاع) امده است ، عمدتا در معنای لغوی استعمال شده است، هر چند کلام خدا بطون بسیاری دارد.

در سوره قصص ، ایه ۱۵ میبینیم که خداوند متعال ان فرد بنی اسرائیلی که با ان قبطی درگیر شد را شیعه موسی معرفی میفرماید

...هذا من شیعته و هذا من عدوه...

در مورد حضرت ابراهیم نیز درقران امده است : و ان من شیعته لابراهیم ( یکی از شیعیان نوح ابراهیم بود)

در ایه فوق منظور این است که روش ابراهیم خلیل در توحید و عدل و پیروی از خق ، همان روش حضرت نوح بود

و تقدم و تاخر زمانی در شیعه بودن یا نبودن دخلی ندارد

درقران کریم می بینیم که گاهی پیشینیان ، شیعیان پسینیان معرفی می شوند

برای مثال مراجعه شود به سوره سبا ، ایه ۵۴

در ایه فوق از کافران امت های گذشته به عنوان اشیاع کافران عصر رسالت یاد شده است 

که منظور از شیعه در اینجا همان هماهنگی و همانندی است

حالا برویم سراغ شیعه در اصطلاح: 

کلمه شیعه در اصطلاح حد اقل سه معنا دارد که به نحو اجمال عرض می کنم

اول : اعتقاد به امیر المومنین به عنوان نخستین جانشین پیامبر اکرم

شیخ مفید در این رابطه میفرماید : واژه شیعه گاهی با الف و لام تعریف ( الشیعه) و گاهی بدون ان به کار می رود. هر گاه بدون الف و لام تعریف به کار رود ، معنای گسترده ای دارد مانند شیعه بنی امیه، شیعه بنی عباس و ...

ولی هرگاه با الف و لام تعریف بیاید ، معنای ان کسانی است که امیر المومنین را ولی امر مسلمین می دانند

دقت کنید کلمه اسلام هم همین طور است.

کلمه اسلام در لغت یهود و نصاری را هم شامل می شود، زیرا انان در ظاهر تسلیم موسی و عیسی علیهم السلام بودند

ولی در اصطلاح تنها به ایین پیامبر اکرم اختصاص دارد

ابوالحسن اشعری میگوید : بدان جهت انان را شیعه نامیدند که از علی پیروی کردند و او را بر سایر صحابه پیامبر مقدم داشتند

برویم سراغ معنای اصطلاحی دوم

دوم: یکی دیگر از معانی اصطلاحی شیعه ، کسانی اند که قائل به برتر بودن امام علی بر صحابع و خلفای سه گانه پیش از ایشان بودند هر چند به امامت بی درنگ ایشان باور نداشته باشند

گاهی نیز به کسانی که امام علی را بر عثمان برتر می دانستند شیعه اطلاق میشود

قاضی عبد الجبار در المغنی فی ابواب التوحید و العدل و الامه مینویسد : 

واصل بن عطا به افضلیت علی ع بر عثمان معتقد بود بدین جهت وی را به تشیع نسبت دادند، زیرا در زمان وی شیعه به کسی گفته می شد علی ، را افضل از عثمان می دانست

نتیجه انکه در این اصطلاح ، اعتقاد به برتر بودن حضرت امیر رکن و اساس است، حال یا برتری بر همه صحابه و خلفا ، یا تنها بر عثمان.

دوستان دقت کنند گروهی از زیدیه بر اساس این تعریف شیعه شمرده شدند با اینکه قائل به خلافت بی درنگ ایشان پس از حضرت رسول نبودند ، اما ایشان را از دیگر صحابه برتر می دانستند

سوم : معنای سوم اصطلاحی شیعه انی است که هر کس اظهار محبت و مودت نسبت به اهل بیت پیامبر داشته باشد شیعه است

هر چند مودت و محبت اهل بیت را همه امت اسلامی جز ناصبی ها دارند

اما گاهی در طول تاریخ ، ان دسته از افراد که این مودت و محبت را اظهار کردند شیعه نامیده شدند

امام شافعی در ابیاتی مینویسد : 

اذا فی مجلسی نذکر علیا یقال

و سبطیه و فاطمة الزکیه

تجاوزوا یا قوم هذا

فهذا من حدیث الرافضیه

برئت الی المهیمن من اناس

یرون الرفض حب الفاطمیه

و ایشان در جای دیگر میگوید : 

ان کان رفضا حب ال محمد

فلیشهد الثقلان انی رافضی

منبع این اشعار : دیوان الامام الشافعی ، ص ۵۶

منبع بیت دوم : 

همان ، صفحه ۵۵

در جلسه بعد در رابطه با منشاء اصطلاح شیعه و اصطلاح رافضیه عرایضی تقذیم خواهد شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰