عبد

۳ مطلب با موضوع «نظریه تکامل داروین» ثبت شده است

نظر دانشمندان جهان درباره نظریه داروین

نظر دانشمندان جهان درباره نظریه داروین


 از جمله دانشمندانى که نظریه داروین را رد کرده‌اند، یکى «ایف دورج» عضو سابق مجمع علمى فرانسه و دیگر «م. جولد سمیث» را نام مى‌برند، این دو نفر در صفحه 345 کتابى که به نام «نظریات تحول» نوشته‌اند: « مگر یک نفر مانند «نیوتن» پیدا شود و بطور طفره با اکتشاف جدید غیر منتظر این مسأله را حل نماید. - تا این که مى‌گویند - داروین وقتى قانون انتخاب طبیعى را مطرح کرد، خیال مى‌کرد نیوتنِ این نظریه است، ولى متأسفانه نظریه او در برابر نقد و ایراداتى که بر آن وارد آمد پایدار نماند.»


« فون بایر» دانشمند بزرگ و باستان شناس آلمانی در کتاب « ابطال نظر داروین» می‏نویسد: « هر کس بگوید: انسان زاده‏ میمون است باید او را یک فرد جسور دانست، زیرا ما در حفاری‏های خود کوچکترین گواهی بر این گفتار پیدا نکردیم»


« فیرکو» طبیعی‏دان آلمانی متخصص «انتریولوژی یا تاریخ طبیعی انسان» می‏نویسد: « پیشرفت‏های محسوسی که علم تاریخ طبیعی انسان نموده است، روز به روز خویشاوندی انسان و میمون را دورتر می‏سازد، در حفریات عهد چهارم زمین هنگامی که جمجمه‏های انسان‏ها را در نظر می‏گیریم هرگز به کلّه میمونی که به کلّه انسان شباهت داشته باشد دست نیافتیم.»


« ایلی دوسیون » می‏گوید: دو ضربت شدید که بر دو اصل داروین وارد آمد، آخرین مقاومت خود را از دست دادند، «قانون انتخاب طبیعی» به وسیله «هربرت اسپنسر» ابطال گردید، و قانون «وراثت اوصاف اکتسابی» که پایه نظریه داروین است با تحقیقات دانشمند جنین شناس «رسیمان» از پای درآمد.


« چینو » استاد دانشگاه « نانسی کشور فرانسه » می‏نویسد: قانون « سازش با محیط » و تطبیق اعضاء با مقتضیات وضع زندگی، بی‏پایه است، کسانی که تصوّر کرده‏اند اردک بر اثر شنا، پرده شنا را در پای خود پیدا کرده و در روز نخست دارا نبوده سخت در اشتباهند و اردک از روز نخست برای شنا کردن آفریده شده است.»


 « بلوجر » دانشمند فیزیولوژی می‏نویسد: من از نزدیک همه استدلال‏های کسانی را که معتقد به انتقال صفات اکتسابی بوده‏اند یک یک مورد بررسی قرار داده‏ام، ولی هیچکدام آنها قدرت اثبات این قانون کلی را ندارند.


« دویو اریموند » فیزیولوژیست فرانسوی می‏نویسد: قانون وراثت برای تغییر حوادث طبیعی اختراع گردید و بیش از یک فرضیه نیست.


بنابراین فرضه داروین بر اثر تحقیقات پژوهندگان دانش طبیعی حتی در حدّ یک فرضیّه هم نیست و هیچ اساس علمی ندارد و روز به روز بی‏پایگی آن به وضوح روشن می‏شود.

« وان بندن(Van Benden)» جنین شناس مشهور بلژیکی یک سال پس از فوت داروین قانون تولید مثل را در جانوران کشف می‏کند، و با این اکتشاف دوره جدیدی در تاریخ حیات شناسی به وجود می‏آورد. وی می‏گوید: «وقتی دو نطفه نر(اسپرماتوزوئید) و مادّه (اوول) به عنوان دو سلول متّحد می‏گردند، سلولی به نام تخم به وجود می‏آورند که پیوسته تقسیم می‏شوند، یعنی ابتدا به دو و سپس به چهار، و آن‏گاه به هشت، شانزده، سی و دو و... سلول‏های موجود رفته رفته تنوّع حاصل کرده،، بافت‏های بدن و سپس اعضا، و بالأخره دستگاه‏های مختلف، و سرانجام جاندار جدیدی نظیر والدین پا به عرصه می‏گذارند. وقتی طفلی به دنیا می‏آید در واقع دنباله وجود پدر و مادر است و با آنها پیوند مادی دارد، پس چنانچه صفتی بخواهد از والدین به اولاد برسد باید به هر صورت ممکن در سلولهای نطفه موجود باشد و از طریق آنان به اولاد انتقال یابد.»


پروفسور ابراهیم حورانی دانشمند زبان‌شناسی از کشور سوریه در رساله‌ائی تحت عنوان روش فلاسفه در رد نشو و ارتقاء می‌گوید: « دانشمندان نه تنها نظر داورین را به اثبات نرسانده‌اند. بلکه آن را رد کرده‌اند و با آن که می‌دانستند وی به مدت بیست سال در این زمینه تحقیق کرده است، بر او خرده گرفتند.»


استاد حورانی راجع به انتخاب طبیعی گفته است: « طبیعت تنها در موجودات تأثیر دارد و دیگر قادر نیست معلولی را بوجود آورد. می‌تواند چشمی را کور کند، ولی در پدید آمدن چشم نمی‌تواند نقش داشته باشد. مکتب داروین چنین اقتضا می‌کند که انواع عالی و پست در طول هم واقع شده باشند. در حالی‌که هم در موجودات زنده‌ فعلی و هم در نسل‌های انقراض یافته می‌بینیم که آنها در عرض نیز اجتماع کرده‌اند.»

فیرخومی می‌گوید: << برای ما آشکار شده که میان انسان و میمون فرق اساسی وجود دارد و نمی‌توان انسان را از نسل آن یا حیوانات دیگری پنداشت. >>


میفرت می‌گوید: « به هیچ وجه امکان ندارد مذهب داورین را تأیید کنیم، بلکه آن را همیشه در ردیف افکاری بچه‌گانه خواهیم داشت»


هکسلی می‌گوید: « طبق اداله‌ائی که در دست داریم هنوز روشن نشده است که نوعی از گیاهان و حیوانات به سبب انتخاب طبیعی یا مصنوعی پدید آمده باشند.») و باز می‌گوید: « البته انسان فقط انسان است و در انسانیت خود هم یگانه و بی‌نظیر می‌باشد.»


پرفسور تندل می‌گوید: « شکی نیست کسانیکه به تکامل عقیده پیدا کرده‌اند نمی‌دانند که این موضوع بر اساس یک سلسله مقدماتی استوار گشته که هنوز مورد قبول واقع نگشته، بی‌گفتگو نیست که باید عقیده‌ داروین را دگرگون(متلاشی و نابود) ساخت».


پروفسور دوبژانسکی(Dobzhansky) گفته است: « شکی نیست که جنبه‌های تاریخی و عوامل اصلی جریان تکامل هنوز به طور کامل معلوم نشده است. علل و عواملی که برای پیشرفت نوع بشر شمرده‌اند، بسیار مبهم و تاریک است و نتایج ضعیفی از آن گرفته می‌شود.


کلارک در کتاب گواهی فسیل برای تکامل تدریجی بشر به سال 1964 می‌گوید: «شانس پیدا شدن فسیل از اجداد واقعی و حتی نمایش دهنده‌ایی از گروه جغرافیای محلی که اجداد حقیقی ما را ثابت کند، آنقدر کم است که اصولاً قابلیت و ارزش تصور هم ندارد.»


دانشمند معروف انگلیسی به نام دیوز(L.M.Davies) در باره کتاب اصل انواع داروین که در سال 1859 منتشر شد، می‌گوید: « تنها در این کتاب بیش از 800 جمله شرطی از قبیل بیایید فرض کنیم، ممکن است حدس بزنیم و غیره وجود دارد.»


خود داروین در فصل 6 کتاب اصل انواع می‌گوید: « قبل از اینکه خواننده به این قسمت از کار من برسد مشکلات زیادی به او هجوم خواهند آورد. البته بعضی از آنها به قدری جدّی و موجه است که باید اعتراف کنم هم اکنون نیز به سختی می‌توانم خود در باره آنها فکر کنم و دچار تردید نشوم.»


بیولوژیست فرانسوی ژان رستان(Rostand) می‌گوید: « تئوری تکامل افسانه پریان برای بزرگسالان است.»


گراسه(P.P.Grasse) عضو آکادمی علوم فرانسه می‌گوید: « هیچ بعید نیست که سرانجام، بیولوژی عنان و زبان تفسیر را در این باره به دست متافیزیک( علوم ماوراء الطبیعه) بسپارد».

به اشتباه برخی می‌پندارند تنها رجال مذهبی منکر عقیده تکامل انواع هستند، چون در میان دانشمندان بزرگ طبیعی، کسانی از قبیل استاد ویالتون(Wiallcton) رئیس دانشکده پزشکی و استاد جنین ‌شناسی در مونپلیه فرانسه و پروفسور کاترفاژ مدیر موزه تاریخ طبیعی درپاریس این مکتب را رد کرده‌اند.


کاترفاژ می‌گوید: « ما نمی‌دانیم چگونه انواع مختلف مارها بوجود آمدند، ولی این را می‌دانیم که آنها قابل تبدیل به انواع دیگر نیستند و داروین و لامارک قطعاً ناموس آفرینش را درباره‌ آنها کشف نکرده‌اند.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دو نکته مهم از کتاب هزار و یک نکته علامه حسن زاده آملی درباره نظریه تکامل داروین

دو نکته مهم از کتاب هزار و یک نکته علامه حسن زاده آملی درباره نظریه تکامل داروین


نکته 557

روزنامه اطلاعات تاریخ 16/ 2/ 1332 ه ش مطابق 22 شعبان 1372 ه ق:


لیما- یونایتدپرس- دیروز از طرف اداره باستان شناسى کشور پرو اعلام شد که عده‏اى از دانشمندان باستان شناس آن کشور ضمن کشفیات و حفر آثار قدیمه جنگلهاى «اکوراکو» واقع در 155 کیلومترى لیما اسکلت یک انسان عظیم الجثه‏اى را پیدا کرده‏اند که طول قد آن نه پا و نیم مى‏باشد. ساختمان استخوان‏بندى این اسکلت به اندازه‏اى قوى و محکم است که پس از چندین هزار سال که زیر مقدار زیادى سنگ و خاک بوده مع ذلک آسیبى بدان وارد نیامده است.


دانشمندان باستان شناسى پرو معتقدند که اسکلت مزبور متعلق به انسان ششصد هزار سال تا یک میلیون سال قبل بوده است. با اظهار نظر این دانشمندان فرضیه «داروین» مبنى بر این که انسان از نژاد میمون است باطل گردیده است زیرا در اسکلت جدید هیچگونه علامتى که حاکى از آثار اسکلت میمون باشد مشاهده نشده است.


تقریبا یک سال قبل یک ظرف قدیمى در همین جنگل کشف شد که مربوط به یک میلیون سال قبل بوده است. این ظرف از سنگ ساخته شده بود و وزن آن به بیست و پنج کیلو مى‏رسید. پایان.

قبل از جنل، یکى از علماى آمریکائى از جرجى زیدان بتوسط کاغذى پرسیده بود که علماى مسلمان‏


در نظریه داروین چه مى‏گویند؟ و این سؤال براى علماى مصر فرستاده شد. یکى از آنان جوابى فرستاد وسائل اظهار تشکر کرده وعده داد جواب او را بانگلیسى ترجمه و منتشر کند.


جواب عالم این بود که نظریه داروین حدسى بیش نیست، و بأدله تأیید نشده یکى از علماى آلمان عین ادله داروین را ذکر کرده و آن را دلیل تقهقر انسان و مسخ او بمیمون دانسته، هیچ بعید نیست که مردى پس از داروین ظاهر شود و ادله او را باطل کند. با اینکه ما تعقل نمیکنیم اگر افراد انسان از زمین بر افتد، انواع بوزینه که از هزاران سال پیش تاکنون موجود بوده و تغییرى نکرده‏اند این همه اختراعات بشرى و علوم و ادب او را استخراج کنند. اگر عقیده داروین بطور قطع ثابت میشد ما مجبور بودیم ظاهر آیات را طورى تأویل کنیم که با محسوسات و معقولات موافق گردد اما چنین نیست.

نویسنده گوید: پس از داروین، آثار انسانى را در اعماق زمین یافته‏اند از هشتاد هزار سال پیش از این و بیشتر، و منتها مدتى که داروین معتقد بود سى هزار سال است و این کشف فرضیه داروین را باطل مى‏کند چون آنزمان که انسان موجود بود بر حسب این کشف، قبل از دوره میمون است. کسانیکه در فلسفه قدیم بنى نوع انسان را قدیم زمانى میدانستند آدم را بنوع تأویل میکردند یا انسان کامل. و کسانى که امروز جمع بین قول داروین و عقاید دینى میکنند همین را میگویند. گوریلا و شمبانزه همین‏اند که هستند و همینگونه اولاد خواهند آورد و هرگز اختراعات امروزه انسان را نخواهند یافت.


این مطلب را از یادداشتهاى مخطوط مرحوم استاد علامه شعرانى نقل کرده‏ایم. کلمه حدس بمعنى دارج و رائج عرف عام آنست نه به معنى مصطلح ارباب معقول. و یکى از کشف آثار انسانى در نکته 557 گفته شد. و در رد داروین کتابها نوشته‏اند.


منبع:هزار و یک نکته علامه حسن حسن زاده آملی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نظر علامه طباطبایی درباره نظریه تکامل و پیدایش اولین انسان

نظر علامه طباطبایی درباره نظریه تکامل و پیدایش اولین انسان


لکن دانشمندان ژئولوژی ـ علم طبقات زمین ـ گفته‌اند که عمر نوع انسان از میلیونها سال هم تجاوز می‌کند و آثار و فسیلهایی هم که مربوط به بیش از پانصدهزار سال قبل است به دست آورده‌اند، ولی این دانشمندان دلیل قانع کننده‌ای که ثابت کند نسل موجود متصل و پیوسته به آن انسانهاست، در دست ندارند... اما قرآن صریحاً بیان نکرده است که آیا ظهور نوع انسان منحصر به همین دوره است یا اینکه قبلاً هم ادواری بر او گذشته که ما آخرین آنها هستیم. گر چه بسا می‌توان از این آیه‌ی: و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الأرض خلیفة قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون(بقره/٣٠) استشمام کرد که قبل از دوره‌ی کنونی ادوار دیگری نیز بر نوع انسان گذشته باشد، همانطور که در تفسیر آیه‌ی فوق بدان اشاره کردیم. آری، از بعضی روایات اهل بیت(ع) معلوم می‌شود که این نوع، ادوار زیادی قبل از این دوره به خود دیده است.

( علامه سید محمد حسین طباطبایی(ره)، تفسیر المیزان، ٤٠ ج، صالحی کرمانی، ج ٧.)


در تفسیر عیاشی از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: «اگر ملائکه قبلا کسی را ندیده بودند که در زمین فساد و خونریزی کند اطلاعی از این مطلب که گفتند آیا کسی را در زمین قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند، نداشتند.»


علامه طباطبایی(ره) می‌فرماید: ممکن است این روایات اشاره به دورانی باشد که پیش از دوره‌ی بنی‌آدم بوده و در آن دوران افراد دیگری روی زمین زندگی می‌کرده‌اند چنانکه روایات دیگری نیز بر این امر دلالت دارد.( المیزان، صالحی کرمانی، ج ٧)


حضرت علامه طباطبائی(ره) ذیل آیه‌ی اول سوره‌ی «نساء» فرموده‌اند : ...   آیاتی که گذشت برای این بحث هم کافی است. چون آیات قبل انسان موجود را که بانطفه توالد می‌کند منتهی به آدم و زنش می‌داند و خلقت آن دو را نیز از خاک می‌شناسد. پس نوع انسان به آن دو بازمی‌گردد، بدون اینکه خود آن دو بچیزی همانند و یا همجنس منتهی شوند، بلکه آنها آفرینشی مستقل دارند.


اما آنچه که امروز نزد علماء طبیعی و انسان‌شناسی معروف شده اینست که می‌گویند پیدایش انسان اولی در اثر تکامل بوده است. این فرضیه با جمیع خصوصیات خود، گرچه مورد قبول همگانی نیست و هر دم دستخوش بحث واشکال است اما اینکه اصل فرضیه یعنی اینکه انسان حیوانی بوده که در نتیجه‌ی تحول انسان شده است، امری است که همه آنرا پذیرفته و بحث از طبیعت انسان را بر آن مبتنی کرده‌اند.( المیزان، صالحی کرمانی، ج ٧، صص ٢٤١ ـ ٢٤٣.)


سپس حضرت علامه به تشریح فرضیه پرداخته و آنگاه در ادامه‌ی آن فرموده‌اند:این فرضیه از آنجا بوجود آمده که در ساختمان موجودات بطور منظم کمالی دیده می‌شود که در یک سلسله مراتب معینی از نقص رو به کمال پیش رفته است و نیز تجربه هایی که در زمینه‌ی تطورات جزئی بعمل آمده، همین نتیجه را تأیید می‌کند ـ این فرضیه‌ایست که برای توجیه خصوصیات و آثار انواع مختلف فرض شده است بدون آنکه دلیل مخصوصی آنرا اثبات نماید و یا عقیده‌ای مخالف آنرا رد کند. بنابراین می‌توان فرض کرد که این انواع بکلی از هم جدا و مستقل باشند بدون اینکه تطوری که‌  نوعی را به نوع دیگر مبدل سازد در کار بیاید. بلی صرفاً یک سلسله تطوراتی سطحی در زمینه‌ی حالات هر نوعی وجود دارد بدون اینکه ذات آنها دستخوش تحول شود. تجربه‌هایی هم که انجام گرفته بطور کلی در زمینه‌ی همین تطورات سطحی است که در یک نوع انجام گرفته و هنوز تجربه‌ی تحولفردی را از یکنوع به نوع دیگر مشاهده ننموده، هرگز دیده نشده که میمونی تبدیل به انسان شود. بلکه صرفاً در مورد خواص و آثار و لوازم و اعراض بعضی از انواع است که تجربه تطوراتی را نشان داده‌است.( المیزان، صالحی کرمانی، ج ٧، ص ٢٤٣.)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰