عبد

مساله کنیز و برده در اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

مساله کنیز و برده در اسلام توسط منتقدین یک ضعف برای اسلام مطرح شده است در صورتی که روش برخورد اسلام با این مساله از قوت های کم نظیر دین مبین اسلام است.

در رابطه با بحث برده داری چند چیز را باید در نظر بگریم که به اجمال عرض میکنم:

1 - اسلام هرگز ابداع کننده بردگى نبوده است، بلکه در حالى ظهور کرد که مساله بردگى سراسر جهان را فرا گرفته و با تار و پود جوامع بشرى آمیخته بود.

مساله برده داری پیش از اسلام و در بدو ظهور اسلام همه گیر بوده است .‌بعضی از افراد خیلی با ادعا می گویند در ایران اصلا برده داری نداشتیم و‌این نشان می دهد ایران باستان و‌دین زرتشت از اسلام برتر است

پاسخ این جهال روشن است . اینها هیچ سر رشته و‌سوادی نسبت به تاریخ ایران و ادیان پیش از اسلام ندارند.

در ایران هم برده داری بوده و حتی در کتاب اوستا ( وندیداد ) ذکر شده است که مرد خانواده حق دارد زن خودش را بفرشود یا اجاره بدهد.

نکته دیگری که باید پیش از بحث به ان توجه کنیم :

۲. بردگان در طول تاریخ سرنوشت بسیار دردناکى داشته‏اند، به عنوان نمونه بردگان اسپارتها را که به اصطلاح قومى متمدن بودند در نظر مى‏گیریم ، به قول نویسنده روح القوانین غلامان اسپارتى به قدرى بدبخت بودند که تنها غلام یک نفر نبودند، بلکه غلام تمام جامعه محسوب مى‏شدند، و هر کس بدون ترس از قانون مى‏توانست هر قدر بخواهد غلام خود یا دیگرى را آزار و شکنجه دهد، و در حقیقت زندگانى آنها از حیوانات نیز بدتر بود .

از زمانى که بردگان را از کشورهاى عقب‏افتاده صید مى‏کردند تا هنگامى که در بازارهاى فروش عرضه مى‏شد بسیارى از آنها مى‏مردند، و باقیمانده وسیله‏اى بودند براى بهره‏گیرى برده‏فروشان طماع و اندک غذائى که به آنها مى‏دادند براى زنده ماندن و کار کردن بود، و به هنگام پیرى و بیماریهاى صعب العلاج آنها را به حال خود رها مى‏کردند تا به شکل دردناکى جان دهند! لذا نام بردگى در طول تاریخ با انبوهى از جنایات هولناک همراه است .

دوستان توجه کنند، وقتی یک جوانی از شما می پرسد چرا اسلام برده داری را مجاز دانسته ‌، در ذهنش تصویری از برده نقش بسته که حاصل و نتجیه فیلم های هالیوودی است . او برده را یک انسان با پوست سیاه می داند که اسیر شده و‌سخت ترین کار ها را موظف است انحام دهد و توهین ها را تحمل کند و‌هیچ حقی ندارد . توجه به این ذهنیت در قانع کردن وی یقینا موثر است.

با توجه به دو نکته کلی فوق ،‌ اسلام یک طرحی را پیاده کرد تا بردگان ازاد شوند.

3 - طرح اسلام براى آزادى بردگان

آنچه غالبا مورد توجه قرار نمى‏گیرد این است که اگر نظام غلطى در بافت جامعه‏اى وارد شود ریشه‏کن کردن آن احتیاج به زمان دارد، و هر حرکت حساب نشده نتیجه معکوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى که به یک بیمارى خطرناک مبتلا شده و بیماریش کاملا پیشرفت نموده است، و یا شخص معتادى که دهها سال به اعتیاد زشت خود خو گرفته، در اینگونه موارد حتما باید از برنامه‏هاى زمان بندى شده استفاده کرد .

صریحتر بگوئیم : اگر اسلام طبق یک فرمان عمومى دستور مى‏داد همه بردگان موجود در آن را آزاد کنند ، چه بسا بیشتر آنها تلف مى‏شدند، زیرا گاه نیمى از جامعه را بردگان تشکیل مى‏دادند، آنها نه کسب و کار مستقلى داشتند، و نه خانه و لانه و وسیله‏اى براى ادامه زندگى .

اگر در یک روز و یک ساعت معین همه آزاد مى‏شدند یک جمعیت عظیم بیکار ظاهر مى‏گشت که هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممکن بود نظم جامعه را مختل کند، و به هنگامى که محرومیت به او فشار مى‏آورد به همه جا حمله‏ور شود و درگیرى و خونریزى به راه افتد . اینجا است که باید تدریجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند ، نه جان خودشان به خطر بیفتد ، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب کرد .

خب با توجه به عرایض فوق اسلام برای ازادی برده ها و مدیریت ان ها چه کار کرد؟

ماده اول - بستن سرچشمه ‏هاى بردگى

بردگى در طول تاریخ اسباب فراوانى داشته ، نه تنها اسیران جنگى و بدهکارانى که قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمى‏آمدند که زور و غلبه نیز مجوز برده گرفتن و برده‏دارى بود اما اسلام جلو تمام این مسائل را گرفت، تنها در یک مورد اجازه برده‏گیرى داد و آن در مورد اسیران جنگى بود . این مسلم است که در میدان جنگ و بعد از غلبه بر دشمن یا باید تمام افراد باقی مانده از دشمن را کشت و یا بجاى کشتن آنها را اسیر کرد چرا که اگر دشمن رها شود باز ممکن است نیروهاى خود را تجدید سازمان کرده و حمله مجددى را آغاز نماید. اسلام راه حل دوم را بر گزیده است اما فرموده است که بعد از اسارت صحنه دگرگون مى‏شود، و اسیر با تمام جنایاتى که مرتکب شده است به صورت یک امانت الهى در دست مسلمین در مى‏آید که باید حقوق بسیارى را در باره او رعایت کرد . پس از یک طرف ورودی های برده گیری توسط اسلام بسته شد ،‌جز یک ورودی.

ائمه جماعت عزیز مستحضرند که حکم اسیر بعد از خاتمه جنگ یکى از سه چیز است : آزاد کردن بى‏قید و شرط ، آزاد کردن مشروط به پرداخت فدیه ( غرامت ) و برده ساختن او ، و البته انتخاب یکى از این سه امر منوط به نظر امام و پیشواى مسلمین است و او هم با در نظر گرفتن شرائط اسیران و مصالح اسلام و مسلمین از نظر داخل و خارج آنچه را شایسته‏تر باشد برمى‏گزیند و دستور اجرا مى‏دهد .

 اما در شرایطی که نظر امام و پیشواى مسلمین بر این قرار می گرفت که اسیران آزاد نشوند از آنجا در آن روز امکانات و زندانهائى نبود که بتوان اسیران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگه داشت ، راهى جز تقسیم کردن آنها در میان خانواده‏ها و نگهدارى به صورت برده نداشت .

البته تقسیم این افراد در بین جامعه اسلامی یکی از هوشمندانه ترین سیستم هایی است که در مورد معضلات اجتماعی به اجرا در امده است

ماده دوم - گشودن دریچه آزادى

اسلام برنامه وسیعى براى آزاد شدن بردگان تنظیم کرده است که اگر مسلمانان آن را عمل مى‏کردند در مدتى نه چندان زیاد همه بردگان تدریجا آزاد و جذب جامعه اسلامى مى‏شدند .

این سیستم ازاد سازی برده ها را شما عزیزان مستحضرید اما برای اینکه شاید بخواهید مطلب را به دیگران منتقل کنید عرض میکنم

الف - یکى از مصارف هشتگانه زکات در اسلام خریدن بردگان و آزاد کردن آنها است و به این ترتیب یک بودجه دائمى و مستمر براى این امر در بیت المال اسلامى در نظر گرفته شده که تا آزادى کامل بردگان ادامه خواهد داشت .

ب - مقرراتى در اسلام وضع شده که بردگان طبق قراردادى که با مالک خود مى‏بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند ( در فقه اسلامى فصلى در این زمینه تحت عنوان مکاتبه آمده است ) .

ج - آزاد کردن بردگان یکى از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است ، و پیشوایان اسلام در این مساله پیشقدم بودند ، تا آنچه که در حالات على (ع) نوشته‏اند: هزار برده را از دسترنج خود آزاد کردند!

د - پیشوایان اسلام بردگان را به کمترین بهانه‏اى آزاد مى‏کردند تا سرمشقى براى دیگران باشد ، تا آنجا که یکى از بردگان امام باقر (ع) کار نیکى انجام داد امام (ع) فرمود: برو تو آزادى که من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم .

ه- در بعضى از روایات اسلامى آمده است : بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مى‏شوند ، چنانکه از امام صادق (ع) مى‏خوانیم: کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مى‏شود صاحبش بخواهد یا نخواهد و به خدمت گرفتن کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نیست

و - کسى که برده مشترکى را نسبت به سهم خود آزاد کند موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد کند .

 ز- هر گاه بخشى از برده‏اى را که مالک تمام آن است آزاد کند این آزادى سرایت کرده و خود بخود همه آزاد خواهد شد !

 ح - هر گاه کسى پدر یا مادر و یا اجداد و یا فرزندان یا عمو یا عمه یا دائى یا خاله ، یا برادر یا خواهر و یا برادرزاده و یا خواهرزاده خود را مالک شود فورا آزاد مى‏شوند .

ط - هر گاه مالک از کنیز خود صاحب فرزندى شود فروختن آن کنیز جائز نیست و باید بعد از سهم ارث فرزندش آزاد شود .

 ک - آزادی برده بواسطه پاره‏اى از مجازاتهاى سخت که صاحب برده‏نسبت به او انجام می داد.و ....

خب این ها سیستم هایی بود که اسلام برای ازادی بردگان تعبیه کرد

حالا برویم سراغ ماده بعدی ،‌یعنی احیای شخصیت بردگان(ماده سوم)

در دورانی که بردگان مسیر خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مى‏پیمایند اسلام براى احیاى حقوق آنها اقدامات وسیعى کرده است ، و شخصیت انسانى آنان را احیاء نموده ، تا آنجا که از نظر شخصیت انسانى هیچ تفاوتى میان بردگان و افراد آزاد نمى‏گذارد و معیار ارزش را همان تقوا قرار مى‏دهد ، لذا به بردگان اجازه مى‏دهد همه گونه پستهاى مهم اجتماعى را عهده‏دار شوند ، تا آنجا که بردگان مى‏توانند مقام مهم قضاوت را عهده‏دار شوند . در عصر پیامبر (ص) نیز مقامات برجسته‏اى از فرماندهى لشکر گرفته تا پستهاى حساس دیگر به بردگان یا بردگان آزاد شده سپرده شد . بسیارى از یاران بزرگ پیامبر (ص) بردگان بودند و یا بردگان آزاد شده ، و در حقیقت بسیارى از آنها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظیفه مى‏کردند. سلمان و بلال و عمار یاسر و قنبر را در این گروه مى‏توان نام برد ، بعد از غزوه بنى المصطلق پیامبر (ص) با یکى از کنیزان آزاد شده این قبیله ازدواج کرد و همین امر بهانه‏اى آزادى تمام اسراى قبیله شد .

خب، این احیای شخصیت امری عظیم بوده که توسط اسلام برای جامعه عقب افتاده ان زمان عرضه شده است

ماده چهارم - رفتار انسانى با بردگان

در اسلام دستورات زیادى در باره رفق و مدارا با بردگان وارد شده تا آنجا که آنها را در زندگى صاحبان خود شریک و سهیم کرده است.

پیغمبر اسلام (ص) مى‏فرمود : کسى که برادرش زیر دست او است باید ، از آنچه مى‏خورد به او بخوراند و از آنچه مى‏پوشد به او بپوشاند ، و زیادتر از توانائى به او تکلیف نکند .

على (ع) به غلام خود قنبر مى‏فرمود : من از خداى خود شرم دارم که لباسى بهتر از تو بپوشم ، زیرا رسول خدا (ص) مى‏فرمود : از آنچه خودتان مى‏پوشید بر آنها بپوشانید و از آنچه خود مى‏خورید به آنها غذا دهید .

در جاى دیگر مى‏فرماید : به بندگان خود کنیز و غلام نگوئید ، بلکه آنها را پسرم و دخترم خطاب کنید ! قرآن نیز در باره بردگان سفارش جالبى کرده و مى‏گوید : خدا را بپرستید ، براى او شریک مگیرید ، با پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان همسایگان نزدیک و دور و دوستان ، و آوارگان ، و بردگان جز نیکوکارى رفتارى نداشته باشید ، خداوند از خودپسندى بیزار است .

همانگونه که در بالا آوردیم اسلام تنها در یک مورد اجازه برده‏گیرى مى‏دهد و آن در مورد اسیران جنگى است ، آن هم هرگز جنبه الزامى ندارد در حالى که در عصر ظهور اسلام ، و قرنها بعد از آن برده‏گیرى از طریق زور و حمله به کشورهاى سیاه‏پوستان و دستگیر کردن انسانهاى آزاد ، و تبدیل آنها به بردگان ، بسیار زیاد بود ، و گاهى در مقیاس هاى وحشتناک روى آن معامله مى‏شد ، بطورى که در اواخر قرن 18 میلادى دولت انگلستان هر سال دویست هزار برده را معامله مى‏کرد، و هر سال یکصد هزار نفر را از آفریقا گرفته و به صورت بردگان به آمریکا مى‏بردند .

کوتاه سخن اینکه کسانى که به برنامه اسلام در مورد بردگان خرده‏گیرى مى‏کنند از دور سخنى شنیده‏اند ، و از اصول این برنامه و جهت‏گیرى آن که همان آزادى تدریجى و بدون ضایعات بردگان است اطلاع دقیقى ندارند ، و یا تحت تاثیر افراد مغرضى قرار گرفته‏اند که به گمان خود این را نقطه ضعف مهمى براى اسلام شمرده و روى آن تبلیغات دامنه‏دارى به راه انداخته‏اند . 

والسلام علیکم و رحمت الله

برای پاسخ فوق از مقاله زیر بهره فراوان برده شد

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1121

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چرا زنان بیشتر افسرده می‌شوند؟

چرا زنان بیشتر افسرده می‌شوند؟

زنان در مقایسه با مردان دو برابر بیشتر احتمال دارد در طول عمر خود اختلال‌ افسردگی حاد را تجربه کنند.

هرچند دلیل شیوع بیشتر اختلال افسردگی در بین زنان هنوز مشخص نیست اما ترکیبی از عوامل اجتماعی، روانی، ژنتیکی، هورمونی و زیست‌شناسی می‌توانند در این امر دخیل باشند.

به طور قطع زنان در مقابل افسردگی آسیب‌پذیرتر هستند و به دلیل عوامل زیست‌شناختی از بیماری‌ها بیشتر آسیب می‌بینند.

اگرچه زنان به طور کلی با تغییرات احساسی خود بهتر آشنا هستند و اغلب بهتر می‌توانند علائم افسردگی‌شان را به دیگران توضیح دهند و بیشتر به دنبال درمان نیز باشند اما با این وجود هنوز نمی‌توان به طور کامل شرح داد که چرا زنان در مقایسه با مردان بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی هستند و از این اختلال بیشتر آسیب می‌بینند.

جمع بندی در۶دلیل:

آسیب‌پذیری ژنتیکی

وراثت و سابقه خانوادگی خطر ابتلا به افسردگی را در زنان و مردان افزایش می‌دهد اما با این حال آسیب‌پذیری ژنتیکی همراه با حوادث استرس‌زا در زندگی ممکن است به بروز شدیدتر افسردگی در زنان منجر شود. همچنین این احتمال وجود دارد که زنان در واکنش به حوادث استرس‌زا، علائم شدیدتر افسردگی را تجربه کنند.

رشد جنینی

در مدت زمان رشد جنین در رحم تفاوت‌های جنسی در مغز اتفاق می‌افتد که به برخی نقاط مغز اجازه می‌دهد که موجب بروز رفتارهای متفاوت در زنان شود و همین امر می‌تواند در تشدید علائم این اختلال در زنان موثر باشد. علاوه بر این، هورمون‌ها و ژن‌هایی که در طول دوره رشد جنینی دچار اختلال می‌شوند نیز زمینه را فراهم می‌سازند تا برخی افراد در برابر اختلال‌های روانی همچون افسردگی آسیب پذیرتر شوند. همچنین ممکن است افسردگی در مراحل حساس از زندگی زنان بروز کند. تمام این مراحل، زمانی اتفاق می‌افتد که هورمون‌ها در مغز و بدن زنان سرریز می‌شوند. این هورمون‌ها به طور مستقیم بر ترکیبات شیمیایی مغز تاثیر می‌گذارند. در طول این مراحل زنان باید خود را کنترل کرده و به تغییرات موجود در رفتار، انرژی، تمرکز و عادات خواب و غذای خود توجه داشته باشند.

نوجوانی و بلوغ

تا پیش از بلوغ تفاوت‌های جنسی کمتری در افسردگی وجود دارد و این اختلال به طور برابر در دختران و پسران بروز می‌کند. این تفاوت جنسی پس از سن بلوغ و بین 16 تا 20 سالگی در نوجوانان مشاهده و موجب می‌شود که دختران دو برابر بیشتر افسرده شوند.

بارداری

بارداری می‌تواند یک کاتالیزوری برای افسردگی در زنان باشد. تغییرات هورمونی در طول بارداری و بعد از آن به افزایش این خطر کمک می‌کند. مشکل در لقاح، بارداری ناخواسته یا سقط جنین می‌تواند در تشدید افسردگی در زنان نقش به سزایی داشته باشد. پس از بارداری نیز ضرورت‌های مراقبت از نوزاد می‌توان احساس بی‌تعادلی رفتاری و خُلقی را در مادر بوجود آورد.

رسیدن به یائسگی

افزایش و کاهش تدریجی هورمون‌های تولید مثل در سال‌های منتهی به یائسگی و در طول این دوره به افسردگی کمک می‌کند. این دوره که یک مرحله طبیعی در زندگی زنان است باعث می‌شود که تغییرات روانی و جسمی در آنها ظاهر شود که بر رفتار و خلق و خو تاثیر چشمگیر دارند.


عومل محیطی

تاثیرات محیطی با شیوه تربیت زنان و نقشی که در جامعه دارند می‌تواند در احتمال ابتلای آنان به افسردگی تاثیر بگذارد. نقش زن به عنوان مادر یا همسر با فشار ناشی از وظایف خانه و محل کار در افزایش استرس موثر است و این استرس در برخی زنان به افسردگی منجر می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دلنوشته مهدوی

دلنوشته مهدوی


هوا بارانی است؛ آسمان ابری؛ هوای دلهای ما و آسمان قلبمان.

وقتی خورشید پشت ابر بماند و غم ندیدنش چشمان منتظران را خیسِ بی تاب کند، چه می توان کرد جز دل دادن به یادش و نجوا کردن نامش.

و این ماییم که در این ظلمتکده دنیا، بی تاب مولی، داغ بر داغ می نهیم و غم بر غم.

روزهای شبد اندود عصر آخر، در بی کسی و فراق مرد منتظر، روزهایی است که بوی ماتم می دهد و درد دوری بی امانش می کند.

غروب جمعه دلم بوی یار می گیرد

افق افق دل من را غبار می گیرد

نه با زیارت یاسین دلم شود آرام

نه با دعای سماتم قرار می گیرد

نوای ندبه صبحم هنوز ورد لب است

که نغمه عشراتم به بار می گیرد

دل صنوبریم زین هوای مه آلود

نه از فراق که از انتظار می گیرد

ما خزان زده باغ بی برگی فقدان مولاییم در روزگار حرمان و اندوه.

ما غریبان دشت بی کسی و مظلومیتم در این آوردگاه ظلم و بی عدالتی.

به که می توان گفت؟ به کجا می توان پناهنده شد؟

کسی جز ولی عصر و جایی جز کوی محبت و عنایت او؟

هوا بارانی است؛ آسمان ابری؛ و من در این روزهای درد و بی دردی چقدر تنهایم...

درست مثل او که تنهاست؛ حتی میان ما؛ حتی با این همه شور و شعار؛ که قشری از حرفهای بی عمل و واگویه های بی ثمر را برایمان به ارمغان آورده است.

هوا بارانی است و... و من دلتنگ مولای مظلومم مهدی(عج) که احساس می کنم هر روز مظلومتر از دیروز، به انتظار فرداست. همان فردای روشنی که صبحش نزدیک است...!

قسم به عصر که خسران قرین انسان است

مگر هر آنکه دانش خود را به کار می گیرد

بدان که دلبر ما جان برای یاری خویش

در این دیار هزاران هزار می گیرد

به گوش منتظران گو که صبح نزدیک است

اگر چه شب ز رفیقان دمار می گیرد

جمال یار چو خورشید عالم افروز است

حجاب نفس تو را زان نگار می گیرد

امام مهدی (عج) در بیانی گهربار و سرشار از امید و انتظار می فرماید:

سنت تخلف ناپذیر خداوند بر این است که حق را به فرجام برساند و باطل را نابود کند ، و او بر آنچه بیان نمودم گواه است.

أبی الله عز و جل للحق إلا إتماما و للباطل إلا زهوقا و هو شاهد علی بما أذکره .

و من با شنیدن کلام معصومانة او، یادم می افتد هیچ راه و هیچ دستاویزی ندارم جز دل بستن به بارگاه یاد او که تنها پناه دل و یگانه امید ماست در این روزگار ناامیدی و بی کسی.

آری؛ این سنت تخلف ناپذیر الهی است که حق را بر جهان سیطره دهد و بطلان ظلم و جور را رقم زند؛ و مولای ما پرچمدار این سنت الهی است و نامش بر تارک آستان قیام آسمانی، می درخشد.

اما تا آن روز باید افق دل را به سوی کوی او گرداند و عقربه ساعت حضور را با صاحب این زمان تنظیم نمود.

بیایید دل به دریای شوق یادش زنیم و در آب زلال خاطره اش، دل و روحمان را شستشو دهیم.

بیایید دردهای مان را با مولایمان نجوا کنیم که ما را گریز و گزیری جز این نیست:

آه مولای من!

امروز که عزم رویش دارم کاش می‌شد بذر شوم و خود را در خاک پایت پنهان کنم، و تا با آبی‌ترین نقطة هستی بالا روم.

هر وقت که روشنایی دعا را در تیرگی دلم می‌کارم، بهاران آرام، آرام در برگ‌هایم می‌خزد و ساقه‌هایم عاشقانه تو را فریاد می‌زنند.

و غروب هر جمله که عطر تو در کوچه پس کوچه‌های غبارآلودم می‌پیچد، کوچه‌های خاک گرفته دلم از بوی خوشت عطرآگین می‌شود.

آقای من!

به زلال اشک‌هایم قسم در کوچه‌های غمین و غریب روزگار تنها در هوای آیندة روشن انتظار نفس می‌کشم ...

و ظهورت را به انتظار نشسته‌ام...

نام تو تبلور نام همه انبیا‌ست.

ولایت تو میراث رنج همه پیامبران است

ولایت تو مجال تکرار تاریخ گذشته و امروز است

در صدای تو، حزن هزار داوودی است

حزن هزار زینب‌علیه‌السلام است

حزن هزار حسین علیه‌السلام است

در صدای تو

حزن هزار آواز از نخلستانهاست

حزن هزار پنجره‌ بقیع پنهان است.

خوشا به حال زمینی که بر آن گام برمی‌داری.

خوشا به حال دلی که بر آن حکومت می‌کنی.

خوشا به حال آسمانی که از آن می‌باری.

خوشا به حال دریچه‌ای که از آن می‌نگری.

خوشا به حال پرنده‌ای که عاشق آسمان نگاه توست.

خوشا به حال لحظه‌ای که نماز می‌خوانی.

و هنوز، زمین سر بر خواب گذاشته است.

و هنوز، از رویای بی‌عدالتی بیدار نشده است.

و هنوز، دست از دسیسه بر نداشته.

و هنوز، در آلودگی دروغ نفس می‌کشد.

و هنوز، آواره و سرگردان است.

و هنوز، زمین در روزهای بی‌رمق ناامیدی، غرق است.

و تو خواهی آمد.

از پشت پرچین هزار آینه و یاس

از پشت پرچین هزار روشنی محض

از بلندای وسیع جبل‌النور

از بلندای شگرف لحظه‌‌های وحی

با زمزمه‌ای از آواز‌های مقدس داود

با صدای سبزی از جنس زبور

با نسیم مهربانی از جنس صحف ابراهیم

و با آمدنت، بنیانهای سست فرو می‌ریزند

 

*پی نوشتها:

بحارالأنوار ، ج 53 ، ص 193

شعر: غزاله جعفری، مریم سقلاطونی، زهیر دهقانی آرانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مشکل از چیست لباس یا طرز فکر؟

در اینکه طرز فکر اشخاص در نحوه رفتارشان موثر است شکی نیست اما مگر افراد دارای طرز فکر صحیح که توسط اجتماع لا ابالی منحرف شده اند کم است؟ 

هم باید طرز فکر افراد اصلاح شود و‌هم باید زمینه های انحراف ریشه کن گردد.

این صحیح نیست زنی خود را بزک کند و‌ به خیابان بیاید و انتظار داشته باشبم هیچ جوانی به او متمایل نشود

سلام در تکمیل کلام آقای محمدی بعضی میگویندهمه چیز را آزاد بگذاریم کم کم همه چیز عادی می شود مثل خارج از کشور دیگر میلی به نگاه کردن همدیگر نیست واز این کلمات که در جواب باید گفت که درست است که عادی می شود ولی زشتی آن کار که از بین نمی رود مثلا دروغ در بین عده ای عادی شود این باعث نمی شود که زشتی آن برداشته شود

ودرمورد عکس اول یکی از علتهای حجاب این,است که اگر همه چیز آزاد باشد دیگر علاقه ای به همسر وجود ندارد وبنیان خانواده متلاشی میشود لذا در صورت داشتن حجاب بانوان مردها چون منع هستند باعث یک رابطه زنا شویی خوب می شود

ودرتکمیل چند مورد را نمیتوان برعموم جامعه بار کرد وحتی بعضی میگویند تعداد بی حجاب زیاد است در صورتیکه در اصل اینطور است که افراد باحجاب زیاد هستند وشاهد آن هم روزهای تظاهرات اما باحجابها درخانه هستن وکمتر درجامعه حاضر میشوند اما بی حجابها بیشتر وبسیاری از آنها صبح وظهروشب در خیابان مشغول رفت وآمد هستند لذا آنها درچشم,هستند به خلاف محجبه ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نماز اول وقت

نماز اول وقت 

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) : مَا مِنْ عَبْدٍ اهْتَمَّ بِمَوَاقِیتِ الصَّالةِ وَ مَوَاضِعِ 

الشَّمْسِ إِلَّا ضَمِنْتُ لَهُ الرَّوْحَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ انْقِطَاعَ الْهُمُومِ وَ األَحْزَانِ وَ النَّجَاةَ 

مِنَ النَّارِ. )مستدرک الوسائل، ج3، ص841، ح33(.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: بندهای نیست که به وقتهای نماز و 

جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت 

میکنم برطرف شدن گرفتاریها و ناراحتیها، آسایش و خوشی به هنگام 

مردن و نجات از آتش. سفینه البحار، ج 3، ص 43 .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جلسه ششم شیعه شناسی اثباتی

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه ششم شیعه شناسی اثباتی

موضوع: پیدایش شیعه پس از واقعه کربلا

عده ای از اقایان منشاء پیدایش شیعه را پس از واقعه کربلا و شهادت امام حسین می دانند

البته هر چند واقعه کربلا نقطه عطف مهمی در حیات سیاسی و معنوی شیعه محسوب می شود اما یقینا این واقعه عظیم منشاء پیدایش شیعه نیست بلکه نتیجه اندیشه های شیعی است

شیعه ویش از واقعه کربلا مراحل گوناگونی را از سر گذرانده است که واقعه کربلا نقطه عطف این مراحل گوناکون محسوب میگردد

یکی از نویسندگان مدعی می شود که شیعه سه مرحله را از سر گذرانده است: 

۱. تشیع روحی و‌قلبی

۲. تشیع سیاسی

۳. تشیع به عنوان فرقه از فرقه های اسلامی

و مدعی می شود مرحله سوم تشیع مربوط به مرحله سوم است.

برای مطالعه در این رابطه به کتاب تاریخ الامامیه ، ص ۳۸_ ۴۷ مراجعه شود

نویسنده دکتر عبد الله بن فیاض

اما این نظریه باطل است

پیشتر ادله مختلفی اوردیم که اصطلاح شیعه حتی در زمان رسول الله شناخته شده بود و برخی صحابه به ان نامیده شده بودند

و پس از وفات رسول الله و بحث سقیفه این مرز بندی کاملا روشن شد

دوازده نفر از مهاجران و امصار علیه ابوبکر احتجاج کردند و با استناد به نصوص در امامت و‌خلافت امام علی ،‌ابوبکر را محکوم کردند

الصدوق ، الخصال ،‌ابواب الثانی عشر ،‌حدیث ۴

شهید صدر در نقد نظریه فوق می نویسد:

حقیقت این است که تشیع هیچ گاه در حد یک رویکرد روحی و درونی مطرح نبوده و‌از جنبه سیاسی جدا نبوده است. تشیع در دامان اسلام به عنوان دیدکاهی مطرح شد که امام علی را پس از پیامبر شایسته ترین فرد برای امامت فکری ،‌اجتماعی و سیاسی می دانست

شرتیژی که تشیع پدید امد به گونه ای نبود که تفکر شیعی صرفا جنبه روحی داشته و از جنبه سیاسی جدا باشد. این تفکر از تغتز، هر دو‌جنبه روحی و‌سیاسی را با هم داشت

منبع سخن شهید صدر : نشأة التشیع و الشیعه ، ص ۹۱

به علت اینکه در جلسات قبل ادله خوبی در منشا شیعه تقدیم شد لزومی ندارد که دوبازه تکرار شود

پس حاصل این جلسه این که پیدایش شیعه پس از واقعه کربلا امری باطل است

البته در اینکه حادثه کربلا نقطه عطفی برای شیعه و خون تازه ای در رگ های شیعه بود شکی نیست

اما اینکه این واقعه منشاء پیدایش شیعه باشد امری واهی و توهمی است

در جلسه بعد نظریه باطل دیگری را بررسی خواهیم کرد با این عنوان : ( پیدایش شیعه به دست ایرانیان)

نظریه فوق اخرین نظریه ای است که بررسی میکنیم و پس از ان به سراغ بررسی وضعیت شیعه در عصر خلفا خواهیم پرداخت

اما نظریه فوق دلیل محکمی در پشت خود ندارد

در کل نظریه ،‌تحلیلی ذهنی است از یک حقیقت خارجی که بر مبنای شواهدی ارائه می شود

مدعی این نظریه ،‌دلیلی بر اثبات مطلب خود ارائه نکرده است

لذا مطلبی سست مانند این نیازی به پاسخ محکم ندارد

هر چند ما پاسخ های محکم را در پنج جلسه پیش دادیم

ما اول اثبات کردیم منشا شیعه چیست و کجاست

بعد از اثبات ان حالا داریم نظریات مردود و‌باطل را یکی یکی به اختصار عرض می کنیم

لازمه رد کردن این نظریان مردود تکرار مطالب سه چهار جلسه ابتدایی است که معقول نیست

توابین گروهی مشخص در تاریخ اسلام اند و ربطی به شیعه و پیدایش ان ندارند

نهضت توابین گروهی از شیعیان کوفه بودند که به خونخواهی کشتگان نبرد کربلا قیام کردند. انها به خاطر کمک نکردن به حسین بن علی در روز عاشورا پشیمان بودند و از آن‌جا که از این کار خود توبه کرده بودند به توابین معروف شدند. سلیمان بن صرد خزاعی رئیس این نهضت بود.

قبل از توابین ، مردم کوفه شیعه بودند ،‌ شیعه امام علی

و همین مردم نامه نوشتند برای ابا عبد الله وگفتند ما شیعه پدر شماییم و شما تشریف بیارید برای خلافت

وجود شیعه در کوفه از بدیهیات تاریخ است ،‌منتهی بخث بر سر جمعیت انهاست

دقت کنید زمانی که معاویه به حکومت رسید زیاد بن أبیه را بر کوفه حاکم نمود و او نیز هر شیعه‌ای را که می‌شناخت مورد تعقیب قرار داد و آنها را مورد کشت و کشتار و هدم و غارت قرار می‌داد و یا دستگیر کرده و به حبس و زندان می‌فرستاد تا این که در شهر کوفه، دیگر شخصی که به شیعه بودن شهرت داشته باشد وجود نداشت.

پس درحقیقت طبق آن‌چه که در مصادر تاریخی آمده شیعیان در کوفه تنها عده کمی از جمعیت 15000 نفری کوفه را تشکیل می‌دادند؛ که بسیاری از ایشان در زمان معاویه تبعید شده و یا به زندان افتاده و عده بسیاری نیز به شهادت رسیده بودند. بسیاری از ایشان نیز به خاطر مشکلات فراوان به شهرهای دیگر هم‌چون: موصل، خراسان و قم پناهنده می‌شدند؛ عده زیادی از ایشان نیز مانند: بنی غاضره می‌خواستند به یاری امام بشتابند که سربازان عبید الله بن زیاد مانع شدند

اما پیش از زیاد ابن ابیه جمعیت شیعیان خیلی بیشتر بود

ابن أبی الحدید معتزلی در این باره می‌گوید:

کتب معاویة نسخة واحدة إلى عُمَّاله بعد عام المجُاعة: (أن برئت الذمّة ممن روى شیئاً من فضل أبی تراب وأهل بیته). فقامت الخطباء فی کل کُورة وعلى کل منبر یلعنون علیًّا ویبرأون منه، ویقعون فیه وفی أهل بیته، وکان أشد الناس بلاءاً حینئذ أهل الکوفة لکثرة ما بها من شیعة علی علیه السلام، فاستعمل علیهم زیاد بن سُمیّة، وضم إلیه البصرة، فکان یتتبّع الشیعة وهو بهم عارف، لأنه کان منهم أیام علی علیه السلام، فقتلهم تحت کل حَجَر ومَدَر وأخافهم، وقطع الأیدی والأرجل، وسَمَل العیون وصلبهم على جذوع النخل، وطردهم وشرّدهم عن العراق، فلم یبق بها معروف منهم.

معاویه بعد از سال خشکسالی، نامه‌ای به یکی از کارگزاران خویش نوشت مبنی بر این که هر کس چیزی از فضایل ابو تراب (امیر المؤمنین علیه السّلام) و خاندان او نقل کرد، در مقابل او هیچ مسئولیتی بر عهده شما نیست. (به این معنا که: هر اتفاقی برای این شخص افتاد و شما هر بلایی به سر او آوردید جایز است) از این رو سخنرانان در هر کوی و برزن و بر فراز هر منبری علی را لعن کرده و از او بیزاری می‌جستند و به او و اهل بیت او دشنام می‌دادند؛ و بیچاره‌ترین مردم در آن زمان، مردم کوفه بودند؛ زیرا شیعه علی علیه ‌السلام در آن شهر زیاد بود؛ معاویه، زیاد بن سمیه را حاکم کوفه و هم‌زمان شهر بصره را نیز تحت امر او ساخت. و او به دنبال شیعیان می‌گشت ـ او شیعیان را می‌شناخت، زیرا در زمان خلافت علی علیه السلام از طرفداران او بود ـ پس ایشان را حتی زیر هر سنگ و کلوخی هم که بودند می‌یافت و به قتل می‌رساند و یا تهدید به قتل می‌کرد؛ و دست ها و پا ها را جدا کرده و چشم ها را کور می‌کرد؛ و ایشان را بر تنه‌های درخت خرما به دار می‌کشید؛ و یا از عراق بیرون می‌کرد؛ تا جایی که کسی از شیعیان شناخته شده در عراق باقی نماند.

شرح نهج البلاغة، ج11، ص 44 ـ النصایح الکافیة، محمد بن عقیل، ص 72.

ابن ابی الحدید علنا و با صراحت مینویسد در زمان معاویه جمعیت شیعیان در کوفه زیاد بوده

طبرانی در المعجم الکبیر با سند خود از یونس بن عبید از حسن نقل نموده است:

کان زیاد یتتبع شیعة علی رضی الله عنه فیقتلهم، فبلغ ذلک الحسن بن علی رضی الله عنه فقال: اللهم تفرَّد بموته، فإن القتل کفارة.

زیاد شیعیان [حضرت] علی [علیه السلام‌] را مورد تعقیب قرار می‌داد و در صورت دست یافتن به آنها از دم تیغ می‌گذراند، و چون این خبر به حسن بن علی [علیهما السلام‌] رسید فرمود: خدایا او را به مرگی منحصر به فرد مبتلا ساز، که قتل و مرگ کفاره او می‌باشد.

المعجم الکبیر، طبرانی، ج 3، ص 68 ـ مجمع الزوائد، هیثمی، ج 6، ص 266.

به لفظ شیعه پر این نقل ها توجه کنید

هیثمی بعد از نقل این خبر می‌گوید:

 رواه الطبرانی ورجاله رجال الصحیح.

این روایت را طبرانی نقل کرده و رجال آن صحیح است.

حسن بصری می‌گوید:

 بلغ الحسن بن علی أن زیاداً یتتبَّع شیعة علی بالبصرة فیقتلهم، فدعا علیه. وقیل: إنه جمع أهل الکوفة لیعرضهم على البراءة من أبی الحسن، فأصابه حینئذ طاعون فی سنة ثلاث وخمسین.

به [امام] حسن بن علی [علیهما السلام‌] خبر دادند که زیاد شیعیان علی [امیر المؤمنین علیه السّلام] را در بصره مورد تعقیب قرار داده و می‌کشد، حضرت او را نفرین نمود و گفته شده: او مردم کوفه را جمع کرد تا اعلام برائت و بیزاری از أبی الحسن [امیر المؤمنین علیه السّلام] را به آنان عرضه نماید، که در همین وقت سال 53 هـ. او مبتلا به بیماری طاعون شد.

سیر أعلام النبلاء، ج 3، ص496.

دقت کنید به این نقل های تاریخی ابن حجر در لسان المیزان می‌نویسد:

 وکان زیاد قوی المعرفة، جید السیاسة، وافر العقل، وکان من شیعة علی، وولاَّه إمرة القدس، فلما استلحقه معاویة صار أشد الناس على آل علی وشیعته، وهو الذی سعى فی قتل حجر بن عدی ومن معه.

زیاد شخصی آگاه بود، و سیاست را خوب می‌دانست، و از عقلی وافر برخوردار بود، و از شیعیان علی بود که او را به ولایت امارت قدس می‌نمود، اما زمانی که به معاویه پیوست شدیدترین و سخت‌گیرین ترین مردم بر علیه خاندان و شیعیان [حضرت] علی [علیه السلام‌] شد، و او همان کسی بود که در قتل حجر بن عدی و همراهانش نقش به سزایی داشت.

لسان المیزان، ابن حجر، ج 2، ص 495.

والسلام علیکم و‌رحمت الله

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

داستان بسکویت:( این داستان لبخندی بر چهره شما خواهند نشاند اما لبخندی متفکرانه)

داستان بسکویت:( این داستان لبخندی بر چهره شما خواهند نشاند اما لبخندی متفکرانه)

یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود.

چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. 

او یک بسته بیسکویت نیز خرید.

او بر روی یک صندلی دسته دار نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.

در کنار او یک بسته بیسکویت بود و در کنارش مردی نشسته بود و داشت روزنامه می خواند.

وقتی که او نخستین بیسکویت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکویت برداشت و خورد.او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت.

پیش خود فکر کرد: «بهتر است ناراحت نشوم ، شاید اشتباه کرده باشد.»

ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکویت برمی داشت، آن مرد هم همین کار را می کرد. این کار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی خواست واکنش نشان دهد.

وقتی که تنها یک بیسکویت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد:

«حالا ببینم این مرد بی ادب چه کار خواهد کرد؟»

مرد آخرین بیسکویت را نصف کرد و نصفش را خورد.

این دیگه خیلی پررویی می خواست!

او حسابی عصبانی شده بود.

در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت.وقتی داخل هواپیما روی صندلی اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساکش قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکویتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!

خیلی شرمنده شد!!

از خودش

بدش آمد . . .

یادش رفته بود که

بیسکویتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود.

آن مرد بیسکویتهایش را با او تقسیم کرده بود ، بدون آنکه عصبانی و ناراحت شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تست هوش.قدیمی ولی جالب:

تست هوش.قدیمی ولی جالب:


سوأل اول :

فرض کنید در یک مسابقه دوی سرعت شرکت کرده اید. شما از نفر دوم سبقت می گیرید حالا نفر چندم هستید؟


پاسخ:

اگر پاسخ دادید که نفر اول هستید، کاملاً در اشتباه هستید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جای او را می گیرید و نفر دوم خواهید بود.

سعی کن تو سوأل دوم گند نزنی

برای پاسخ به سوأل دوم، باید زمان کمتری را نسبت به سوأل اول فکر کنی


سوأل دوم:

اگر شما توی همون مسابقه از نفر آخر سبقت بگیرید، نفر چندم خواهید شد؟


پاسخ:

اگر جواب شما این باشه که شما یکی مانده به آخر هستید، باز هم در اشتباهید. بگید ببینم شما چه طور می تونید از نفر آخر سبقت بگیرید؟ (اگر شما از نفر آخر عقب تر باشید، خوب شما نفر آخر هستید و از خودتون می خواهید سبقت بگیرید؟)

مشخصتاً امروز روز شما نیست. شاید بتونید سوأل آخر رو جواب بدید. تمام سعی خودتون رو بکنید. آبروتون در خطره!!!


سوأل سوم:

پدر ماری، پنج تا دختر داره: 1-Nana 2- Nene 3- Nini 4- Nono. اسم

پنجمی چیه؟


پاسخ: Nunu؟

نه! البته که نه. اسم دختر پنجم ماری هستش. یک بار دیگه سوأل رو بخونید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فرق بین طنز و هجو

بسم الله الرحمن الرحیم

تفاوت طنز اخلاقی با هجو، لطیفه و هزل


طنز اخلاقی در حقیقت، طنزی است با هدف تنبه و توجه دادن فرد یا جامعه به معایب و مفاسد خود، تحقیر و سرکوبی رذایل اخلاقی، رشد فضایل اخلاقی و در یک کلام، تزکیه، تهذیب، اصلاح و به تکامل رساندن فرد و اجتماع. هدف این نوع طنز، سرزنش و طعنه، عیب جویی و عیب شماری، کوبیدن و تحقیر، مسخره کردن و خندیدن به فرد یا جامعه نیست، بلکه در طنز اخلاقی همه این امور برای درمان بیماری های فرد و جامعه به کار گرفته می شود. هرچند مبنای این طنز بر خنده و طعنه زدن به معایب و تحقیر رذایل و پلیدی ها استوار است، این خنده و طعنه نه از سر دشمنی، که از سر علاقه و دلسوزی است؛ غرض آن است تا بیماری را که درد خویش را فراموش کرده است، به هوش آورد تا درد را بیشتر حس کند و به چاره جویی و درمان آن بپردازد. ولی هجو به معنای برشمردن عیب های کسی و نکوهیدن و دشنام دادن به او در قالب شعر یا نثر است؛ نوشته ای است که شخصیت یا ظاهرِ فرد یا جامعه ای را گستاخانه به سُخره می گیرد و قصد از آن، معمولاً رنجاندن و آزار دادن است. وجه تمایز دیگر طنز با هجو در آن است که هجو معمولاً برانگیخته از حس کینه و بدخواهی است و جنبه شخصی دارد. هزل نیز به معنای مزاح کردن و بیهوده گفتن است. در واقع هزل، شعر یا داستانی است که مضمونی رکیک و خلاف اخلاق و ادب دارد و هدف آن تنها تفریح و شوخی است. با این ویژگی، هزل از طنز که زمینه اجتماعی دارد و همچنین از هجو که جنبه شخصی دارد و قصد آن بدنام کردن فردی یا گروهی است، مشخص می شود. هزل، ظرافت طنز و قدرت تأثیر هجو را ندارد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لبخند

آرزوی جدید آقایون:

کاش زن گرفتن مثل شرایط رایتل بود

یکی دائمی میگرفتی...یکی هم 40% تخفیف میدادن سومی هم دائمی رایگان میدادن ...تازه 3تا اعتباری هدیه هم کنارش میدادن!!!

آرزوی جدید خانمها:

کاش آقایون مثل کارت سوخت بودند دولت همشونو یک جا می سوزوند...

**************************************************************************************

ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺍﺯﺕ ﺗﺸﮑﺮﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺭﺑﯿﻊ ﺍﻻﻭﻝ ﻭ ﺭﺑﯿﻊ ﺍﻟﺜﺎﻧﯽ ، ﺟﻤﺎﺩﯼ ﺍﻻﻭﻝ ﻭ ﺟﻤﺎﺩﯼ ﺍﻟﺜﺎﻧﯽ ,

 دیگه ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺍﻻﻭﻝ ﻭ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺍﻟﺜﺎﻧﯽ ﻧﺬﺍﺷﺘﯽ!😅 

جبران میکنم

*******************************************************************************

یارو میره ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭽﯽ، صاحب مغازه ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﺫیتش ﮐﻨﻪ بهش گفت :

ﺍﮔﺮ تونستی 20 ﺗﺎ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭻ ﺑﺨﻮﺭﯼ! ﻣﻬﻤﻮﻥ منی! 

یارو ﯾﮑﻢ

ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ ﻭ گفت:

من ﺑﺮﻡ ﻭ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺩیگه ﺑﯿﺎﻡ بخورم؟

ﺧﻼﺻﻪ رفت ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ بعد ﺍمد 20 ﺗﺎ ﺳﺎﻧﺪﻭیچو خورد!!!

صاحب ﺳﺎﻧﺪوﯾﭽﯽ بهش گفت ﻣﻬﻤﻮﻧﻪ خودمی

ﻓﻘﻂ ﺑﮕﻮ ببینم ﺍﻭ ﻧﯿﻢ

ﺳﺎﻋﺖ کجا ﺭفتی؟!

یارو گفت : ﺭﯾﺴﮏ ﻧﮑﺮﺩﻡ ، ﺍﻭﻝ رفتم ﺳﺎﻧﺪﻭیچیه کناری 20

ﺗﺎ ساندویچ خوردم

ببینم میتونم ﯾﺎ ﻧﻪ ! ﺑﻌﺪ اومدم اینجا شرط بستم!!!😯😯😯😃😃🐞


*********************************************************************************

ﻃﺮﺯ ﺗﻬﯿﻪ بستنی ﭼﯿﻨﯽ برای افطار و سحر، برای رفع تشنگی خیلی خوبه، از خوردنش لذت ببرید:

مواد لازم:

是一个百分点但由于缺乏必要 。

有一有哪些

طرزتهیه:

是一个国家的发展与进步发展了一所。

和社会事业单位工作人员说你看是。

是一个 。

ﻓﻘﻂ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﺪ 了我也没 ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﻫﻢ ﻧﺰﻧﯿﺪ.

ﺍﻟﺒﺘﻪ 了他的人 ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ .

تا دیدار بعد و یک دستور غذایی دیگر ، در پناه حق...@😐✋

*******************************************************************************

ﺑﻪ عمه ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﺎ ﮐﻠﯽ ﺫﻭﻕ ﻭ ﺷﻮﻕ ﮔﻔﺘﻢ :

عمه! ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﯿﺎﻡ ﺍﻭﻥ ﺟﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ

ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ میگه : ﺧﻮﺏ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﯼ ﭘﯿﺸﺶ؟

اینجاست که میفهمم فحش هایی که به عمه میدن بی دلیل نیست

********************************************************************************

آمریکایی ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮﯼ ﻧﺎﺭﻧﺠﮏ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﺗﻮ ﺭﻭﺩﺧﻮﻧﻪ ؛ ﯾﻪ ﻣﺸﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﯾﺰ ﻣﯿﺎﺩ ﺭﻭ ﺁﺏ ؛ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺯﯾﺮ ﮔﺮﯾﻪ ،

 ﻣﯿﮕﻪ : " ﺍﻟﻬﯽ ﺑﻤﯿﺮﯾﻢ ﺯﺩﻡ ﺗﻮ ﻣﻬﺪ ﮐﻮﺩکشون

**********************************************************************************

کبوتر لب تنگ ماهی نشست گفت: سقف قفست شکسته چرا فرار نمی کنی؟ ماهی با چشم های قشنگش نگاهی به کبوتر کرد و معصومانه گفت: خاک بر سرت با این عقلت!

**********************************************************************************

ایرانیه‌تا تو اتوبوس ﻧﺸﺴﺖ ﯾﻪ سیلی ﺯﺩ ﺗﻮی ﮔﻮﺵ فرانسویه که بغل ﺩﺳﺘش بود

فرانسویه ﮔﻔﺖ: «ﺩﯾﻮونه ﭼﺘﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ؟!»

گفت: «ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯿﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻬﻮ ﺯﺭ ﺯﺭ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﮑﻨﯽ».

*********************************************************************************

به اسراعیلیه میگن یه جمله بگوتوش اب باشه.

میگه: لوله!!!

*************************************************************************************

اسراعیلیه تو خونه یه ایرانی دوغ میخوره.

سگ ایرانی بهش واق واق میکنه

اسراعیلیه گفت:چشه این سگ؟چرا واق واق میکنه؟ایرانی میگه:داخل کاسه اش آب‌خوردی،حتما ناراحت شده!!!!!

************************************************************************************

هواپیما داشت سقوط میکرد همه داشتن جیغ میزدن به جزء یه اسراعیلیه: ازش می پرسن چرا تو ساکتی؟ میگه مال بابام که نیست بذار سقوط کنه!!!!!!!!

*************************************************************************************

یه فرانسوی می‌میره میره اون دنیا، می‌پرسن: «چی شد مردی؟»

میگه: «داشتم شیر می‌خوردم»!

می‌پرسن: «شیرش فاسد بود؟»

میگه: «نه بابا، گاوه یهو نشست»

*****************************************************************************

نتانیاهو به بچه‌ش میگه کلاغ خبر آورده سیگار میکشی..

بچه‌ش میگه من سیگار میکشم؟! تو چی میکشی که با کلاغ حرف می‌زنی؟

*******************************************************************************

یه اسرائیلی با لباس توی رودخونه شنا میکرد... میگن: چیکار می کنی؟!

میگه: لباسامو می‌شورم!!!

میگن: مگه لباسشویی ندارین؟

میگه: داریم ولی توش سرم گیج میره!!!

******************************************************************************

به این بنیامین نتانیاهو باید گفت: عزیزم تو از شعورت استفاده کن اگه تموم شد من بازم برات میخرم!

********************************************************************************

به این نتانیاهو باید گفت: به جای تو یک گاو متولد می‌شد، شیر می‌داد، اثرش برای جامعه ی بشری بیشتر بود!

*********************************************************************************

اگه خر اعتماد به نفس بعضی‌ها(اسراییلی ها) رو داشت الان سلطان جنگل بود...

**********************************************************************************

اوج تفکر یه اسرائیلی:

ﭘﺸﻢ ﺷﯿﺸﻪ، ﺩﻗﯿﻘﺎ ﮐﺠﺎﯼ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﺳﺖ؟

************************************************************************************

میگن قیمت گل رفته بالا، 

قدر خودتو بدون نتانیاهو...!!!!

چون صد در صد قیمت کود هم میره بالا!!!

*************************************************************************************

تنها راه حلی که برای لاغری بنیامین‌نتانیاهو به ذهنم میرسه اینه:

.

.

.

.

استفاده از مایع ظرفشویی پریل که قدرت نفوذ به چربی‌ها رو داره و میتونه لاغرش کنه!

*************************************************************************

👈خوندن این پیام فقط دو دقیقه از وقتتون رو میگیره لطفا توجه کنید:

🔆میخوام همه ما یه کار خیلی بزرگ بکنیم ، یه کاری که صداش بپیچه ، کاری نداره کافیه یه ذره همت بکنیم ، از همین لحظه ، همین جا ، همین گروه...

میدونستید که :

🔻85% جوک ها تو اسراءیل ساخته و نشر میشه؟؟؟ 

🔻85% سهام شرکت های بزرگ مسنجر ها ، مثل واتساپ و وایبر و لاین ، مال یهودی های اسراءیلیه 

🔻 اعضاء اصلی مجمع creating Persian jock یا همون ساخت جوک های فارسی ، 85نفر هستند

🔻اهداف اصلی و مخرب فضای مجازی مجمع یهودیان که بابت اون 8/5میلیارد دلار از جیب ثروتمندترین یهودیان می باشد

🔻 8/5 سال برنامه زمانی اجرا داره ، 85 ماده و هدف عمده داره.

خیلی جالب شد ، نه؟

🔻جالبتر اینه که 85 ثروتمند بزرگ عرب وهابی ، مثل خلیفه همزه حمید و امثال این وهابی ، جز بزرگترین اسپانسرهای مسنجرهای فضای مجازی هستند که برای بخش جوک های فارسی این مسنجرها سالانه 850میلیون دلار پرداخت میکنند.

🔻خیلی جالب شد رابطه جوک و 85 و واقعیات پشت صحنه اینها ... چیه؟ 

👈حالا کار بزرگ ما چیه؟؟؟؟

📢میخوایم تمام این جوک هایی که با این هزینه های هنگفت و این همه تشکیلات و با اون همه هدف مخرب ، سوی سرزمین ما روانه میشه تا خودمون تخریب فرهنگ و هویت خودمون رو اشتراک بذاریم و لایک کنیم ،👍

اسم👈فارس و ترک و لر و کرد و رشتی و قزوینی و .... از توشون برداریم و

بجاش بذاریم ،

===> یه وهابی <===

انقد این〰〰〰 

==> یه اسراءیلیه <==

رو به اشتراک بذاریم که مثل بمب تو دنیا🌎 صدا کنه

و تو همین BBC و CNN تا یه ماهه دیگه ازش خبر بذارن ، یعنی انقد این متن رو نشر بدیم و تمووووم فضای مجازی رو پر کنیم

تامجبور بشن پوشش خبری بدنش و بفهمن که ایران و ایرانی ، 7000ساله ، شوخی نیس ،

بیش از 7000سال ، پای هر متجاوزگری رو به خاک و عقاید و فرهنگ قطع کرده و مشت محکمی به دهانشون زده 👊

این کار بزرگ امروز من و تویه هموطن

اونا این همه هزینه کردن 💵 

👈👈اما من و تو بدون هیچ هزینه ای و تنها با چند 👈کپی 👉ساده میتونیم این کار بزرگ رو انجام دهیم.


******************************************************************************

از مردم جهان خواستند که در مورد کمبود غذادر سایر کشور ها نظر بدهند ..؟!


ولی کسی نظر نداد


چون مردم آفریقا نمیدانستند " غذا " چیست !؟

مردم آسیا نمیدانستند "نظر" چیست !؟

مردم اروپا نمیدانستند "کمبود" چیست !؟

و مردم آمریکا نمیدانستند "سایر 

کشورها" چیست !؟.....این زیباترین متنیه که تو زندگیم خوندم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰